این پژوهش با هدف شناسايي و اولويتبندي عوامل مؤثر بر بالندگی اعضای هیأت علمی در دانشگاه تهران طراحی و اجرا شده است. روش تحقيق از نوع آميخته اكتشافي است که در دو بخش كيفي و كمي صورت پذيرفته است. در بخش كيفي از طريق روش مصاحبه نيمهساختاريافته با 15 نفر از متخصصان و صاحب چکیده کامل
این پژوهش با هدف شناسايي و اولويتبندي عوامل مؤثر بر بالندگی اعضای هیأت علمی در دانشگاه تهران طراحی و اجرا شده است. روش تحقيق از نوع آميخته اكتشافي است که در دو بخش كيفي و كمي صورت پذيرفته است. در بخش كيفي از طريق روش مصاحبه نيمهساختاريافته با 15 نفر از متخصصان و صاحبنظران كه به روش نمونهگيري هدفمند انتخاب شده بودند، عوامل مؤثر بر بالندگی اعضای هیأت علمی شناسايي و دستهبندي شدند. در بخش كمي در قالب روش تحقيق توصيفي- پيمايشي و از طريق ابزار پرسشنامه محققساخته نظرات و ديدگاههاي 282 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاه تهران كه به روش نمونهگيري طبقهای نسبی انتخاب شده بودند گردآوري شد. در نتیجه تحلیل دادههای بخش کیفی پژوهش که به روش کدگذاری باز و محوری انجام شد، دو دسته کلی از عوامل شناسایی گردید که شامل عوامل شخصی و عوامل سازمانی میباشد. سپس در مرحله کمی دادههاي به دست آمده با استفاده از فرایند تحليل سلسلهمراتبي (AHP) به روش میانگین هندسی مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت و عوامل مؤثر بر بالندگی اعضای هیأت علمی اولويتبندي گرديد. نتایج پژوهش نشان میدهد که از میان عوامل شخصی ویژگیهای شخصیتی اعضای هیأت علمی با وزن نسبی 302/0 داراي بيشترين اهميت بوده و بعد از آن عوامل عوامل انگیزه، پیشینه علمی، تعهدحرفهای، و مسئولیتپذیری به ترتیب با وزن نسبی 251/0، 194/0، 135/0، و 118/0 قرار دارد. از میان عوامل سازمانی نیز فرهنگ و جو سازمانی با وزن نسبی 277/0 دارای بیشترین اولویت بوده و بعد از آن به ترتیب عوامل نظام ارتقای شغلی، عوامل مدیریتی، فرصت بالندگی، عوامل ساختاری، و عوامل معیشتی با ضرایب نسبی 216/0، 18/0، 138/0، 104/0، و 085/0 قرار دارد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر نتیجه تحقیق در خصوص امکانسنجی پیادهسازی مدیریت دانش و همچنین بررسی تفاوت دیدگاه اعضای هیأت علمی و کارکنان در دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر میباشد. به این منظور برای سنجش ابعاد و مؤلفههای مدیریت دانش از مدل پاولوسکی استفاده شد. پژوهش مورد نظر از لحاظ م چکیده کامل
پژوهش حاضر نتیجه تحقیق در خصوص امکانسنجی پیادهسازی مدیریت دانش و همچنین بررسی تفاوت دیدگاه اعضای هیأت علمی و کارکنان در دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر میباشد. به این منظور برای سنجش ابعاد و مؤلفههای مدیریت دانش از مدل پاولوسکی استفاده شد. پژوهش مورد نظر از لحاظ ماهیت کاربردی و از نظر روش توصیفی_پیمایشی بوده است. جامعه آماری مشتمل بر 308 نفر عضو هیأت علمی و 320 نفر کارمند بوده است که با استفاده از جدول مورگان حجم نمونه به ترتیب 175و 169 نفر تعیین گردید و با در نظر گرفتن 20% ضریب افت پرسشنامه بین نمونهها توزیع گردید. روش نمونهگیری تصادفی ساده بوده است. ابزار سنجش پرسشنامه محققساختهای است که روایی آن توسط پنج نفر از استادان حوزه مدیریت مورد تأیید قرار گرفت و صحت و پایایی آن از طریق آزمون آلفای کرونباخ با ضریب 95% مورد تأیید قرار گرفت. در بررسي فرضیهها از آزمون تیتكنمونهاي استفاده شد. بر اساس نتایج به دست آمده: از نظر آزمودنیها امکان پیادهسازی مؤلفههای شناسایی دانش، تولید دانش، اشاعه دانش، یکپارچهسازی و انتقال دانش در سه بعد ساختار سازمانی، تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات، و منابع انسانی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر وجود ندارد. همچنین در بررسي تفاوت بین دیدگاه اعضاي هیأت علمي و كاركنان در خصوص آمادگي لازم براي پيادهسازي مديريت دانش از آزمون مقايسه ميانگين دو گروهي استفاده شده است و نتیجه حاصله نشاندهنده این است که تفاوت معناداری بین دیدگاه اعضاي هیأت علمی و کارکنان در هیچ یک از ابعاد و مؤلفهها وجود ندارد. با توجه به اهداف تحقيق از طريق آزمون رتبهای فريدمن مشخص شد که بين شاخصها به لحاظ ميزان آمادگي جهت پیادهسازی مدیریت دانش تفاوت وجود دارد و در مقايسه با ساير شاخصها تولید دانش در دانشگاه مورد نظر بیشتر از سایر مؤلفهها میباشد.
پرونده مقاله
مقاله حاضر، مولفههای حرفهای مبتنی بر دانش عملی برنامه درسی برای مدرسی/آموزشگری در محیط آموزش عالی از نگاه مدرسان حوزه مطالعات برنامهدرسی را مورد کاوش و توصیف قرار داده است. دادههای مورد مطالعه بر اساس پژوهش کیفی اکتشافی و از طریق انجام مصاحبه نیمه ساختارمند با 12 مدرس ح چکیده کامل
مقاله حاضر، مولفههای حرفهای مبتنی بر دانش عملی برنامه درسی برای مدرسی/آموزشگری در محیط آموزش عالی از نگاه مدرسان حوزه مطالعات برنامهدرسی را مورد کاوش و توصیف قرار داده است. دادههای مورد مطالعه بر اساس پژوهش کیفی اکتشافی و از طریق انجام مصاحبه نیمه ساختارمند با 12 مدرس حوزه مطالعات برنامه درسی انجام یافته است. یافتهها نشان دادند که مدرسان مورد مصاحبه نگاه یکسانی نسبت به قلمرو برنامه درسی در آموزشگری نداشته اند. یافتهها در سه طبقه: نگاه تخصص محور، نگاه مشارکت محور و نگاه مدرس محور تفکیک شدند.
مولفههای اصلی دانش عملی برنامه درسی در سه نگاه مشتمل بر دو مولفه اصلی: آمادگی برای عمل و اقدام برای عمل برنامه درسی بوده است. اما حدود و ثغور مولفههای حرفهای مربوط به هر کدام از مولفههای اصلی در سه نگاه یکسان نبوده است. در نگاه تخصص محور، مولفههای حرفهای عمل برنامه درسی: فعلیت بخشیدن به طراحی آموزشی، ارتباط برقرار کردن و تأمل بعد از عمل را شامل شده است. در نگاه مشارکت محور، مولفههای حرفهای عمل برنامه درسی: فعلیت بخشیدن به برنامه درسی، ارتباط برقرار کردن و تأمل بعد از عمل را در برگرفته است. در نگاه مدرس محور، مولفههای حرفهای عمل برنامه درسی شامل: فعلیت بخشیدن به برنامه درسی، ارتباط برقرار کردن، تجسم، تأمل حین عمل و تأمل بعد از عمل بوده اس.
پرونده مقاله
هدف از این پژوهش، بررسی میزان آمادگی شرکت های پتروشیمی برای یادگیری سازمانی و ارائۀ الگوی ساختاری مناسب برای استقرار یادگیری سازمانی و مدیریت دانش در شرکت ملی صنایع پتروشیمی است. برای دستیابی به این مقصود از روش تحقیق آمیختۀ کمی- کیفی استفاده شده است. برای شناخت وضع موج چکیده کامل
هدف از این پژوهش، بررسی میزان آمادگی شرکت های پتروشیمی برای یادگیری سازمانی و ارائۀ الگوی ساختاری مناسب برای استقرار یادگیری سازمانی و مدیریت دانش در شرکت ملی صنایع پتروشیمی است. برای دستیابی به این مقصود از روش تحقیق آمیختۀ کمی- کیفی استفاده شده است. برای شناخت وضع موجود، روش کمّی پیمایش/ زمینه-یابی به صورت الکترونیکی در سطح کشوری و با بازگشت 801 پرسشنامه از مجموع 18 شرکت تابعه پتروشیمی به کار رفته و متغیرهای فرهنگ سازمانی، سبک های یادگیری و گرایش های غالب یادگیری مورد بررسی قرار گرفته است. برای مداقه در وضع موجود و سطح مطلوب انتظارات در شرکت، از رویکرد کیفی و نظریه مبنایی استفاده شده و در نهایت نتایج دو بخش کمی و کیفی پژوهش در هم آمیخته و تلفیق شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که فرهنگ سازمانی شرکت پتروشیمی در وضع موجود از میان چهار سنخ بیشتر به جانب سلسله مراتب و سپس تا اندازه ای بازار چولگی دارد و مؤلفه های فرهنگ خانواده و بویژه ادهوک در آن ضعیف است. همچنین، از چهار سبک یادگیری، در وضع موجود شرکت غلبه با قطب های همگرا و واگراست وسبک های جذب كننده و تطابق دهنده از فراوانی کمتری برخوردار است. از حیث برنامه های آموزشی موجود نیز به طور کلی گرایش غالب به پیگیری و کسب شخصی دانش، به جای حضور در برنامه های آموزشی رسمی شرکت مشاهده می شود. همچنین یافته های کیفی و نتایج مصاحبه های عمیق تغییرات در سه حوزه؛ الزامات، فرایندهای کلیدی، عملیات یادگیری را برای استقرار یادگیری سازمانی را نمایان ساخته است.
پرونده مقاله
هدف از این پژوهش بررسي اثر شیوههای مدیریت منابع انسانی بر نوآوری سازمانی با نقش میانجی یادگیری سازمانی در دانشگاه شیراز است. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری دادهها، جزء پژوهشهای توصیفی، همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان دانشگاه مذ چکیده کامل
هدف از این پژوهش بررسي اثر شیوههای مدیریت منابع انسانی بر نوآوری سازمانی با نقش میانجی یادگیری سازمانی در دانشگاه شیراز است. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری دادهها، جزء پژوهشهای توصیفی، همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان دانشگاه مذکور بود که با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای مرحلهای تعداد 201 نفر انتخاب گردیدند. ابزار پژوهش شامل سه پرسشنامه شیوههای مدیریت منابع انسانی (راج و اسریواستاوا، 2013)، نوآوری سازمانی (شوهام و همکاران، 2012) و یادگیری سازمانی (جو و همکاران، 2006) بود که پس از محاسبه روایی و پایایی، در بین نمونههای پژوهش، توزیع و گردآوری شد. آزمون فرضيههاي پژوهش براساس روش مدليابي معادلات ساختاري صورت پذيرفت. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که شیوههای مدیریت منابع انسانی به طور مستقیم بر نوآوری سازمانی اثر ساختاری ندارد؛ اما با واسطه یادگیری سازمانی پیشبینیکننده سطح نوآوری سازمان میباشد. مقاله رهنمودهای ضمنی به مدیران منابع انسانی جهت توجه به فرایند یادگیری سازمانی و اهمیت آن در تحقق نوآوری سازمانی ارایه مینماید.
پرونده مقاله
فرایند نوآوری به شدت به دانش و مدیریت دانش بستگی دارد. برخی سازمان ها از پیامدهای واقعی که ممکن است مدیریت دانش داشته باشد آگاه نیستند. تحقیقات نشان می دهد که مدیریت دانش و نوآوری بر عملکرد سازمان ها به طور مستقیم یا غیر مستقیم تأثیر می گذارد. هدف این پژوهش بررسی نقش چکیده کامل
فرایند نوآوری به شدت به دانش و مدیریت دانش بستگی دارد. برخی سازمان ها از پیامدهای واقعی که ممکن است مدیریت دانش داشته باشد آگاه نیستند. تحقیقات نشان می دهد که مدیریت دانش و نوآوری بر عملکرد سازمان ها به طور مستقیم یا غیر مستقیم تأثیر می گذارد. هدف این پژوهش بررسی نقش مدیریت دانش و نوآوری بر عملکرد سازمان مورد مطالعه است. جامعه آماری این پژوهش، تعداد 100 نفر از کارکنان مرکز رشد و فناوری و کارآفرینی دانشگاه شهید بهشتی می باشد. داده های این پژوهش از طریق پرسشنامه به روش نمونه گیری تصادفی ساده است و تعداد نمونه مورد استفاده در این پژوهش توسط فرمول نمونه گیری کوکران میزان 79 نفر محاسبه گردید. از این رو پرسشنامه در میان 90 نفر از کارکنان توزیع و در این میان 80 پرسشنامه عودت داده شد. همچنین روایی محتوا و سازه پژوهش با استفاده از اساتید صاحبنظر مورد تأیید واقع شد و پایایی هر 3 متغیر پژوهش از طریق آلفای کرونباخ شامل مدیریت دانش با ضریب0.830، نوآوری با ضریب 0.828 و عملکرد با ضریب 0.802 نیز تأیید گردید. نتایج مدل معادلات ساختاری نشان داد، مدیریت دانش و نوآوری به شدت بر عملکرد سازمان تأثیر می گذارد. به عبارت دیگر، مدیریت دانش از طریق نوآوری عملکرد سازمان را تحت تأثیر قرار می دهد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیرپذیری نیازهای روانشناختی محیط کار از آموزش ضمن خدمت؛ آزمون نقش میانجی جامعهپذیری کارکنان انجام شده است. روش تحقیق، توصيفي و طرح پژوهشي همبستگي از نوع مدلیابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان دانشگاه ارومیه میباشد که با ا چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیرپذیری نیازهای روانشناختی محیط کار از آموزش ضمن خدمت؛ آزمون نقش میانجی جامعهپذیری کارکنان انجام شده است. روش تحقیق، توصيفي و طرح پژوهشي همبستگي از نوع مدلیابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان دانشگاه ارومیه میباشد که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای متناسب با حجم هر طبقه 260 نفر به عنوان نمونه آماری جهت مطالعه انتخاب شدند. برای گردآوری دادههای پژوهش از سه پرسشنامه آموزش ضمن خدمت، جامعهپذیری سازمانی و نیازهای روانشناختی محیط کار استفاده شد. نتایج الگویابی معادلات ساختاری نشان داد که رابطه بین آموزش ضمن خدمت با نیازهای روانشناختی محیط کار و جامعهپذیری سازمانی مثبت و معنیدار است. رابطه بین جامعهپذیری سازمانی و نیازهای روانشناختی محیط کار مثبت و معنیدار است. همچنین رابطه آموزش ضمن خدمت و نیازهای روانشناختی محیط کار با نقش میانجی جامعهپذیری سازمانی مثبت و معنیدار میباشد.
پرونده مقاله
هدف از این پژوهش بررسي اثر شیوههای مدیریت منابع انسانی بر نوآوری سازمانی با نقش میانجی یادگیری سازمانی در دانشگاه شیراز است. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری دادهها، جزء پژوهشهای توصیفی، همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان دانشگاه مذ چکیده کامل
هدف از این پژوهش بررسي اثر شیوههای مدیریت منابع انسانی بر نوآوری سازمانی با نقش میانجی یادگیری سازمانی در دانشگاه شیراز است. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری دادهها، جزء پژوهشهای توصیفی، همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان دانشگاه مذکور بود که با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای مرحلهای تعداد 201 نفر انتخاب گردیدند. ابزار پژوهش شامل سه پرسشنامه شیوههای مدیریت منابع انسانی (راج و اسریواستاوا، 2013)، نوآوری سازمانی (شوهام و همکاران، 2012) و یادگیری سازمانی (جو و همکاران، 2006) بود که پس از محاسبه روایی و پایایی، در بین نمونههای پژوهش، توزیع و گردآوری شد. آزمون فرضيههاي پژوهش براساس روش مدليابي معادلات ساختاري صورت پذيرفت. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که شیوههای مدیریت منابع انسانی به طور مستقیم بر نوآوری سازمانی اثر ساختاری ندارد؛ اما با واسطه یادگیری سازمانی پیشبینیکننده سطح نوآوری سازمان میباشد. مقاله رهنمودهای ضمنی به مدیران منابع انسانی جهت توجه به فرایند یادگیری سازمانی و اهمیت آن در تحقق نوآوری سازمانی ارایه مینماید
پرونده مقاله
بیمارستانها یکی از پرتعاملترین سازمانها هستند. تعاملاتی که میتواند موجب یادگیری و دانشآفرینی نیروی انسانی آن گردد به شرطی که فرهنگ این محیط به سمت سازمان یادگیرنده سمت و سو یابد. هدف این مقاله بررسی نقش سرمایه فکری بر ظرفیت یادگیری سازمانی و دانشآفرینی با در نظر گ چکیده کامل
بیمارستانها یکی از پرتعاملترین سازمانها هستند. تعاملاتی که میتواند موجب یادگیری و دانشآفرینی نیروی انسانی آن گردد به شرطی که فرهنگ این محیط به سمت سازمان یادگیرنده سمت و سو یابد. هدف این مقاله بررسی نقش سرمایه فکری بر ظرفیت یادگیری سازمانی و دانشآفرینی با در نظر گرفتن نقش میانجی فرهنگ سازمان یادگیرنده در سازمانهای درمانی است. پژوهش حاضر از نظر روششناسی، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان درمانی بیمارستان امام رضا (ع) شهر مشهد شامل 800 نفر میباشد. در این پژوهش از نمونهگیری تصادفی طبقهای نسبتی استفاده شد که بر اساس بخشها و نسبتها تعداد نمونه هر یک از بخشها معین شد. حجم نمونه با توجه به جامعه آماری و با استفاده از فرمول کوکران 200 نفر در نظر گرفته شد. برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامههای استاندارد سرمایه فکری بنتیس (2004)، فرهنگ سازمان یادگیرنده یانگ و همکاران (2004)، پرسشنامه داﻧﺶآفرینی ﭼﻮي و ﻟﻲ (2002) و ظرفیت یادگیری سازمانی چیوا (2007) استفاده شد. همچنین، به منظور بررسی روابط متغیرها در الگوی مفهومی مدل معادلات ساختاری مورد استفاده قرار گرفت. یافتههای پژوهش حاکی از بالاترین سطح همبستگی (77/0) میان سرمایه فکری با یادگیری سازمانی و کمترین سطح همبستگی (56/0) میان سرمایه فکری و فرهنگ سازمان یادگیرنده میباشد. همچنین نقش میانجی فرهنگ سازمان یادگیرنده در این پژوهش مورد تأیید قرار گرفت. سرمایه فکری و فرهنگ سازمان یادگیرنده با فرایندهای دانشآفرینی و ارتقای ظرفیت یادگیری سازمانی رابطه داشته و میتوانند نقش تبیین کنندهای را ایفا کنند
پرونده مقاله
هدف از این پژوهش، فهم تجربه های زیسته کارکنان دانشگاه فردوسی مشهد از آموزش های سازمانی است که با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی انجام شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات، مصاحبه عمیق است که مشارکتکنندگان در مصاحبه، به صورت هدفمند انتخاب شدند. حجم نمونه با توجه به اشباع نظری چکیده کامل
هدف از این پژوهش، فهم تجربه های زیسته کارکنان دانشگاه فردوسی مشهد از آموزش های سازمانی است که با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی انجام شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات، مصاحبه عمیق است که مشارکتکنندگان در مصاحبه، به صورت هدفمند انتخاب شدند. حجم نمونه با توجه به اشباع نظری تعیین شد که تعداد نهایی شرکتکنندگان در مصاحبه 9 نفر از کارکنان غیر هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد بودند. یافته های پژوهش نشان می دهد که کارکنان، آموزش را به عنوان حقی انسانی و پدیده ای در هم تنیده با دیگر جوانب مدیریت منابع انسانی تجربه کرده اند. تجربه آموزش های غیرحرفه ای و ناظر به نیازهای فردی آنان نیز، نشان می دهد که آموزش ها در سازمان، لزوماً به آموزش های حرفه ای محدود نمی شود و آموزش های ناظر به نیازهای فردی و عمومی آنها موجب رضایت بیشتر آنان خواهد شد. در نهایت در این پژوهش، مدلی اکتشافی از آموزش سازمانی در دانشگاه فردوسی مشهد به دست آمد.
پرونده مقاله
هدف این پژوهش مطالعه تأثیر مدیریت دانش بر توسعه منابع انسانی در شهرداری منطقه 4 تهران جهت ارایه پیشنهادات کاربردی برای افزایش سطح توانمندیهای سرمایه انسانی از مجرای استقرار نظام مدیریت دانش بوده است. پس از مرور ادبیات و پیشینه پژوهش به منظور تعریف مدیریت دانش چهار مؤل چکیده کامل
هدف این پژوهش مطالعه تأثیر مدیریت دانش بر توسعه منابع انسانی در شهرداری منطقه 4 تهران جهت ارایه پیشنهادات کاربردی برای افزایش سطح توانمندیهای سرمایه انسانی از مجرای استقرار نظام مدیریت دانش بوده است. پس از مرور ادبیات و پیشینه پژوهش به منظور تعریف مدیریت دانش چهار مؤلفه شناسایی، کسب، توسعه و تسهیم و برای توسعه منابع انسانی چهار مؤلفه توسعه نگرشی، دانشی، رفتاری و مهارتی حاصل شدند. با پیروی از فسلفه اثباتباوری، رویکرد قیاسی (کمی) و روش پیمایش، از پرسشنامه (مشتمل بر 45 پرسش) جهت گردآوری دادهها استفاده شده است. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه از طریق انتخاب پرسشنامه استاندارد و ارایه آن به خبرگان، روایی سازه از طریق انجام تحلیل عاملی تأییدی و پایایی از طریق ضریب آلفای کرونباخ (91/0) تأیید شدند. جامعه آماری پژوهش کارشناسان، کارشناسان ارشد و مدیران این سازمان به تعداد 1100 نفر بود و نمونه آماری به روش تصادفی ساده و به حجم 285 نمونه انتخاب شدند. نرمال بودن دادهها از مجرای آزمون کولموگروف اسمیرنوف و روابط بین متغیرها و برازش مدل مفهومی پژوهش از طریق آزمون همبستگی پیرسون و آزمون معادلات ساختاری تأیید شدند. در نهایت مشخص شد که مدیریت دانش در توسعه منابع انسانی نقش معناداری (ضریب همبستگی 857/0 و بار عاملی 81/0) را ایفا میکند. همچنین مشخص شد که شناسایی، کسب، توسعه و تسهیم دانش بر توسعه دانشی، نگرشی، رفتاری و مهارتی سرمایه انسانی مؤثر است. در نتیجه یکی از نتایج مورد انتظار از توسعه نظام مدیریت دانش میتواند توسعه سرمایه انسانی در تمامی ابعاد باشد. همچنین، میتوان نتیجه گرفت که یکی از ابزارهای توسعه منابع انسانی استقرار نظام مدیریت دانش است.
پرونده مقاله
با ظهور اقتصاد دانشی، قابلیت های انسانی به عنوان مهمترین مزیت رقابتی پایدار و منحصربهفرد برای سازمانها در محیط های متلاطم امروزی شناخته شده است؛ بنابراین، توجه به دانش و مهارت منابع انسانی و توانمندسازي این سرمایه های بی بدیل در سازمان ها و به خصوص در این دوران امری چکیده کامل
با ظهور اقتصاد دانشی، قابلیت های انسانی به عنوان مهمترین مزیت رقابتی پایدار و منحصربهفرد برای سازمانها در محیط های متلاطم امروزی شناخته شده است؛ بنابراین، توجه به دانش و مهارت منابع انسانی و توانمندسازي این سرمایه های بی بدیل در سازمان ها و به خصوص در این دوران امری ضروری و غیرقابل انکار است. هدف از انجام این پژوهش شناسایی عوامل تأثیرگذار بر توانمندسازي سرمايه هاي دانشي و در نهایت ارائه الگویی در پژوهشگاه صنعت نفت با استفاده از تکنیک مدلسازی ساختاری تفسیری در این راستا است. با بررسی های صورت گرفته از مرور ادبیات تحقیق به روش تطبیقی، هشت دسته عوامل تبیین توانمندسازي در پژوهشگاه صنعت نفت شناسایی شده و سپس با استفاده از روش مدل سازي ساختاري تفسیری در پنج سطح، قرار گرفتند. در ادامه پس از مشخص شدن سطوح هر کدام از عوامل و همچنین با در نظر گرفتن ماتریس در دسترسپذیری نهایی، مدل نهایی ساختار تفسیری ترسیم گردید. نتایج نشان داد عاملهایی همچون آموزش و توسعه، ویژگی های شخصیتی، ساختار سازمانی و ماهیت شغل در ارتباط با موضوع توانمندسازي در پژوهشگاه صنعت نفت از اثرپذیری بیشتری نسبت به بقیه عوامل برخوردارند.
پرونده مقاله
هدف از این تحقیق بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی سازمانی بر تسهیم دانش در سازمان های رسانه ای می باشد. در این راستا مرکز رسانه های نوین سازمان صدا و سیما به عنوان یک سازمان رسانه ای بزرگ در کشور مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق مورد استفاده، توصیفی پیمایشی می باشد. در ای چکیده کامل
هدف از این تحقیق بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی سازمانی بر تسهیم دانش در سازمان های رسانه ای می باشد. در این راستا مرکز رسانه های نوین سازمان صدا و سیما به عنوان یک سازمان رسانه ای بزرگ در کشور مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق مورد استفاده، توصیفی پیمایشی می باشد. در این تحقیق به منظور بررسی سرمایه اجتماعی از مدل سرمایه اجتماعی ناهاپیت و گوشال (۱۹۹۸) و همچنین برای بررسی وضعیت تسهیم دانش سازمانی از مدل چانگ و همکاران (2013) استفاده شده است. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه برگرفته از دو مدل مذکور میباشد که پایایی دو پرسشنامه مطلوب گزارش شد. نمونه آماری تحقیق 97 نفر از کارشناسان مرکز رسانههای نوین سازمان صدا وسیما میباشد. دادههای گردآوری شده توسط نرمافزار معادلات ساختاریPLS مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بررسی برازش مدل، مطلوب گزارش شد. نتایج بررسی تحلیل مسیر نشان داد که سرمایه اجتماعی سازمانی بر تسهیم دانش تأثیر مثبت و معنادار دارد. همچنین مشخص شد از میان سه بعد سرمایه اجتماعی (ساختاری، رابطهای و شناختی)، دو بعد ساختاری و ارتباطی از سرمایه اجتماعی تأثیر معناداری بر تسهیم دانش دارند.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر تبیین نقش مثبت و منفي منتورینگ در بهبود تسهیم دانش است. به دلیل رقابت شدید بین شرکت های فعال در صنعت بازار سرمایه، جابهجایی زياد کارکنان مستعد و باتجربه را در این صنعت شاهد هستيم، به همین منظور جهت حفظ و تسهیم دانش در شرکت قبل از ترک پرسنل کلیدی روش منتو چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر تبیین نقش مثبت و منفي منتورینگ در بهبود تسهیم دانش است. به دلیل رقابت شدید بین شرکت های فعال در صنعت بازار سرمایه، جابهجایی زياد کارکنان مستعد و باتجربه را در این صنعت شاهد هستيم، به همین منظور جهت حفظ و تسهیم دانش در شرکت قبل از ترک پرسنل کلیدی روش منتورینگ پیشنهاد و مورد بررسي قرار گرفت. نمونه آماری این پژوهش کارکنان کلیدی باتجربه و کارشناسان منابع انسانی سه شرکت تأمین سرمایه امین، لوتوس پارسیان و بانک ملت میباشد که با موضوع مورد تحقیق آشنایی دارند. نمونه پژوهش از طريق روش گلوله برفي انتخابشده است. روش تحقیق نيز كيفي و ابزار گردآوری داده ها مصاحبه ميباشد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. به طور كلي هدف پژوهش حاضر رسيدن به پاسخ سه سوال مهم ذيل مي-باشد: 1. موانع تسهیم دانش در سازمان کداماند؟ 2. راه های اجرای داوطلبانه منتورینگ در سازمان کداماند؟ 3. چه راهکارهایی جهت پیشگیری از ترک سازمان توسط کارآموز پیشنهاد میکنید؟ با توجه به نتايج به دست آمده، از دیدگاه افراد مصاحبه شونده موانع تسهیم دانش به سه قسمت موانع فردی، سازمانی و فرهنگی تقسیم میشوند. راهكارهاي اجراي داوطلبانه منتورينگ در سازمان شامل سه بخش آموزش، جبران خدمات و تعیین متصدی اجرای منتورینگ مي-شوند. راهكارهاي پيشگيري از ترك سازمان توسط كارآموز نيز در چهار بخش طبقهبندی شده است كه عبارت است از: استخدام، امتیازات شغلی بعد از منتورینگ، برند سازی و رویه اجرایی منتورینگ.
پرونده مقاله
تغییر نگرش و تنوع بينشي و تأثیر ذهنیتها میتواند سبب ارتقا یا کاهش بهسازی منابع انسانی سازمان شود و بازاندیشی در نحوه بهسازی منابع انسانی را فراهم نماید. هدف پژوهش حاضر آن است تا عاملها و الگوهای ذهنی اثرگذار در بهسازی منابع انسانی را به شکل دقیق بازنمایی نماید و با ش چکیده کامل
تغییر نگرش و تنوع بينشي و تأثیر ذهنیتها میتواند سبب ارتقا یا کاهش بهسازی منابع انسانی سازمان شود و بازاندیشی در نحوه بهسازی منابع انسانی را فراهم نماید. هدف پژوهش حاضر آن است تا عاملها و الگوهای ذهنی اثرگذار در بهسازی منابع انسانی را به شکل دقیق بازنمایی نماید و با شناخت آنها، الگوهای ذهنی قالب در خصوص ارتقای بهسازی منابع انسانی را تبیین و ارائه نماید. جامعه آماری پژوهش، کارشناسان ستادی واحد سازمان جهاد دانشگاهی در یک استان کشور میباشند که با توجه به هدف مطالعه كيو و گامهای اجرای آن همچون وجود معيار تفسيرپذير بودن الگوهای ذهنی، تعداد 7 عامل اثرگذار شناسایی و ارائه شده است. بر اساس یافتههای تحلیل عاملی، نقشهای جدید برای جامعه آماری یا کارشناسان ستادی واحد مورد پژوهش ارائه شده است و ضعفهای موجود که به کاهش ارتقای بهسازی منابع انسانی منجر میشود، نیز تبیین شده است.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش بر استراتژیهای منابع انسانی با تأکید بر نقش واسطه ای توسعه حرفه ای و تسهیم دانش با استفاده از معادلات ساختاری است. بدین منظور، 230 نفر از کارکنان و مدیران منطقه 7 عملیات انتقال گاز ایران در پژوهش حاضر شرکت کردند. آنان به پرسشنامه های آ چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش بر استراتژیهای منابع انسانی با تأکید بر نقش واسطه ای توسعه حرفه ای و تسهیم دانش با استفاده از معادلات ساختاری است. بدین منظور، 230 نفر از کارکنان و مدیران منطقه 7 عملیات انتقال گاز ایران در پژوهش حاضر شرکت کردند. آنان به پرسشنامه های آموزش، توسعه حرفه ای، تسهیم دانش و استراتژی های منابع انسانی پاسخ دادند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری با نرم افزار لیزرل استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش یادگیری محور تأثیر مستقیم مثبت و معناداری بر تسهیم دانش، توسعه حرفه-ای و استراتژی های منابع انسانی دارد. تأثیر مستقیم تسهیم دانش برتوسعه حرفه ای و استراتژی های منابع انسانی مثبت و معنادار است. تأثیر مستقیم توسعه حرفه ای بر استراتژی های منابع انسانی مثبت و معنادار است. تأثیر غیرمستقیم آموزش یادگیری محور بر استراتژی های منابع انسانی از طریق توسعه حرفه ای و تسهیم دانش مثبت و معنادار است. در مجموع یافته ها نقش آموزش، تسهیم دانش و توسعه حرفه ای بر استراتژی های منابع انسانی را مورد تأکید قرار می دهند.
پرونده مقاله
منابع انسانی متخصص و ماهر در شرکتهای فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان شرکتهای ارائه دهنده خدمات دانشی و تخصصی، مهمترین منبع و سرمایه سازمانی هستند که جهت بقای بلندمدت سازمانی از اهمیت بسیاری برخوردارند. ورود رویکرد پایداری در مدیریت منابع انسانی با ایجاد تغییرات در چکیده کامل
منابع انسانی متخصص و ماهر در شرکتهای فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان شرکتهای ارائه دهنده خدمات دانشی و تخصصی، مهمترین منبع و سرمایه سازمانی هستند که جهت بقای بلندمدت سازمانی از اهمیت بسیاری برخوردارند. ورود رویکرد پایداری در مدیریت منابع انسانی با ایجاد تغییرات در شیوه مدیریت منابع انسانی، نقش مهمی در جذب و نگهداشت افراد مستعد و متخصص ایفا میکند. هدف این پژوهش کیفی، ارائه کارت امتیازی مدیریت منابع انسانی پایدار بر اساس فرآیندهای مدیریت منابع انسانی بوده است که در شرکتهای فناوری اطلاعات و ارتباطات دانشبنیان ایران انجام گردید. جامعه آماری این پژوهش، صاحبنظران و خبرگان داراي زمينه علمي و سابقه مرتبط با موضوع پژوهش در سه شرکت فناوری اطلاعات و ارتباطات دانشبنیان ایریسا، همکاران سیستم و مهندسی نرمافزار رایورز بودند که این سه شرکت با استفاده از روش نمونهگیری موارد مطلوب، جهت مطالعه انتخاب شدند. دادههای این پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان گردآوری و با استفاده از تکنیک تحلیل موضوعی تجزیه و تحلیل شدند. از طریق نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دادهها، اهداف، معیارهای ارزیابی و پیامدهای حاصل از مدیریت منابع انسانی پایدار در هر یک از کارکردهای مدیریت منابع انسانی (جذب و استخدام، آموزش و توسعه، نگهداشت، جبران خدمت و خروج کارکنان) شناسایی شدند. یافتههای پژوهش حاضر حاکی از پتانسیل بالای مدیریت منابع انسانی پایدار در بهبود مزیت رقابتی، پایداری سازمانی و افزایش بهرهوری و ایجاد موقعیت استراتژیک برای سازمانها بوده است.
پرونده مقاله
عملکرد سازمان ها را نمی توان صرفاً بر اساس معیارهای مالی مورد ارزیابی و قضاوت قرار داد؛ زیرا پژوهش ها نشان داده است، ارزش بازاری شرکت ها و مؤسسات مالی را عمدتاً دارایی های غیرمالی که به آن ها دارایی های نامشهود یا سرمایه های فکری اطلاق می شود، تعیین می کند. بر این چکیده کامل
عملکرد سازمان ها را نمی توان صرفاً بر اساس معیارهای مالی مورد ارزیابی و قضاوت قرار داد؛ زیرا پژوهش ها نشان داده است، ارزش بازاری شرکت ها و مؤسسات مالی را عمدتاً دارایی های غیرمالی که به آن ها دارایی های نامشهود یا سرمایه های فکری اطلاق می شود، تعیین می کند. بر این اساس تحقیقِ حاضر با هدف شناسایی تأثیرِ ابعاد سرمایۀ فکری و مدیریت دانش و تأثیر آن ها بر عملکرد سازمانی در شرکت پایانه های نفتی ایران انجام شده است. پژوهش حاضر از لحاظِ روش، توصیفی تحلیلی و از لحاظِ هدف، کاربردی است. جامعۀ آماری شامل کلیۀ مدیران، رؤسا و سرپرستان (رتبه های بالای 17) و پرسنل ستادی می باشد که در زمان تحقیق 214 نفر بوده اند و به روش سرشماری انجام گرفته است. برای تحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد که مدل اصلی پژوهش از برازش مناسبی برخوردار است. در این مدل سرمایۀ انسانی و ساختاری و رابطه ای بر عملکرد سازمان تأثیر مثبت داشته و از سوی دیگر این اجزاء به طور غیرمستقیم با نقش میانجی مدیریت دانش بر عملکرد سازمان تأثیر مثبت دارند، که با نتایج به دست آمده میزان تأثیر هر یک از عوامل، مشخص و رتبه بندی شده و بر این اساس پیشنهاداتی مطرح شدند.
پرونده مقاله
هدف تحقیق حاضر مدل یابی ساختاری تأثیر عوامل سازمانی برتوسعه منابع انسانی با نقش میانجی فرآیند مدیریت دانش و الگوی انتقال آموزش در دانشگاه های آزاد اسلامی هرمزگان بوده است . پژوهش حاضر از نوع تحقیقات همبستگی با استفاده از روش های مدل یابی معادلات ساختاری بوده است. جامعه چکیده کامل
هدف تحقیق حاضر مدل یابی ساختاری تأثیر عوامل سازمانی برتوسعه منابع انسانی با نقش میانجی فرآیند مدیریت دانش و الگوی انتقال آموزش در دانشگاه های آزاد اسلامی هرمزگان بوده است . پژوهش حاضر از نوع تحقیقات همبستگی با استفاده از روش های مدل یابی معادلات ساختاری بوده است. جامعه آماری این تحقیق کلیه کارکنان دانشگاه های آزاد اسلامی استان هرمزگان که شامل ۵۶۰ نفر کارمند بودند که ۲۲۸ با استفاده از فرمول کوکران نفر به عنوان نمونه آماری تحقیق انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های فرآیند مدیریت دانش شکرزاده (۱۳۹۱)، الگوی انتقال آموزش هالتون و بیتس ورونا(۲۰۰۰)، عوامل سازمانی منوس (۲۰۰۴)، توسعه منابع انسانی نجفی و همکاران (۱۳۹۱)استفاده شد، روایی سازه پرسشنامه ها از طریق تحلیل عاملی تأییدی تأیید شد، پایایی پرسشنامهها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برابر 93/0؛ 89/0؛ 89/0 و 91/۰ گزارش شده است. نتایج نشان داد که عوامل سازمانی بر فرآیند مدیریت دانش تأثیر مستقیم ومعنادار دارد، الگوی انتقال دانش بر توسعه منابع انسانی تأثیر مستقیم و معنادار دارد، فرآیند مدیریت دانش بر توسعه منابع انسانی تأثیر مستقیم دارد، فرآیند مدیریت دانش از طریق سیستم انتقال آموزش برتوسعه منابع انسانی کارکنان تأثیر غیر مستقیم دارد، عوامل سازمانی از طریق فرآیند مدیریت دانش و الگوی انتقال آموزش بر توسعه منابع انسانی تأثیر غیر مستقیم دارد.
پرونده مقاله
هدف اصلي این پژوهش، طراحی برنامههای آموزشی مدیران دانشگاهي برمبناي رویکرد شایستگی است. براي دستيابي به اين هدف از روش پژوهش آميخته بهره گرفته شد. بهمنظور گردآوري دادههای موردنياز از تحليل اسناد، مصاحبه و پرسشنامه استفاده شد. جمعيت موردمطالعه را كليه مديران دانشگاه فر چکیده کامل
هدف اصلي این پژوهش، طراحی برنامههای آموزشی مدیران دانشگاهي برمبناي رویکرد شایستگی است. براي دستيابي به اين هدف از روش پژوهش آميخته بهره گرفته شد. بهمنظور گردآوري دادههای موردنياز از تحليل اسناد، مصاحبه و پرسشنامه استفاده شد. جمعيت موردمطالعه را كليه مديران دانشگاه فردوسي مشهد در سطوح عالي، مياني و اجرايي تشكيل دادند. رویکرد موردنظر در طراحی الگوی شایستگی، اقتباسی- طراحی است. با اين توضيح كه با نظر به شواهد نظری و پژوهشی فراوان و تجربیات معتبر در این زمینه، فهرستی از شایستگیهای مورد انتظار مدیران در محیطهای دانشگاهی و غیردانشگاهی شناسایی و استخراج شد. علاوه براين، ضمن مصاحبه با خبرگان حوزه مديريت منابع انساني، اسناد مرتبط با جایگاه مدیران در دانشگاه مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج بهدستآمده از تحلیل منابع اطلاعاتی مختلف حاکی از شناسایی 71 شایستگی در پنج دسته شایستگیهای سازمانی، ادراکی، تغییر و نوآوری، فردی و میان فردی است. این مجموعه شامل 22 شايستگي سازماني، 12 شايستگي ميان فردي، 6 شايستگي تغيير و نوآوري، 7 شايستگي ادراكي، و 24 شايستگي فردي است. همچنین، یافتهها نشان داد شایستگیهای مديران دانشگاه فردوسي مشهد برحسب تناسب آن با نوع مسئولیت و سطح مدیریتی متفاوت است. لذا، شایستگیها برحسب این دو ویژگی در بین پاسخگویان به پرسشنامه شایستگیها رتبهبندی شدند. بهطورکلی، نتایج حاکی از اختصاص بالاترین رتبه به شایستگیهای سازماني، ميان فردي، سپس ادراكي و تغيير و نوآوري است. در ادامه، برمبنای مدل شایستگی پیشنهادی، 34 عنوان برنامه آموزشی مفهومسازی شد و مخاطبان آن برمبنای نتایج رتبهبندی شایستگیها مشخص شدند. سرانجام با رجوع به تعریف و شاخصهای رفتاری مرتبط با هر یک از شایستگیها، مشخصات برنامه آموزشی موردنظر بر اساس چهارچوب عناصر طراحی برنامه آموزشی تدوین گردید.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر ارائه مدل تعالی آموزش های مجازی در دانشگاه فرهنگیان در راستای توسعه منابع انسانی می باشد. این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و راهبرد مبتنی بر تئوری داده بنیاد انجام شده است. در این راستا با استفاده از رویکرد هدفمند و بهکارگیری معیار اشباع نظری، مصاحبه های چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر ارائه مدل تعالی آموزش های مجازی در دانشگاه فرهنگیان در راستای توسعه منابع انسانی می باشد. این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و راهبرد مبتنی بر تئوری داده بنیاد انجام شده است. در این راستا با استفاده از رویکرد هدفمند و بهکارگیری معیار اشباع نظری، مصاحبه های نیمه ساختار یافته با 18 نفر از کارکنان صاحب نظر در حوزه آموزش-های مجازی و اساتید و دانشجویان دانشگاه فرهنگیان خراسان رضوی، شمالی و جنوبی انجام شد. بهمنظور اعتباربخشی یافته ها از راهبرد های بازبینی اعضا و تحلیل همگنان استفاده شده و نتایج طی چندین مرحله تعدیل شدند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از کد گذاری باز و محوری استفاده شد. درنهایت مقوله ها در قالب 14 مقوله اصلی در دل ابعاد ۶ گانه مدل پارادایمی بهصورت موجبات علی (فعالیت های یاددهی و یادگیری، کنشگران انسانی، مدیریت)، مقوله اصلی:تعالی آموزش مجازی دانشگاه فرهنگیان(بهبود کیفیت)، راهبردها (سطح خرد، سطح میانی، سطح کلان) شرایط زمینه ای (ماهیت آموزش های مجازی دانشگاه فرهنگیان)، شرایط مداخله گر (اینترنت، امکانات سخت افزاری، وب) و پیامدها (پیامد های فردی، پیامد های سازمانی، پیامد های فرا سازمانی) قرار گرفتند.
پرونده مقاله
برای توسعه سرمایه انسانی شیوهها و رویکردهای مختلفی وجود دارند که در سالهای اخیر از میان آنها به مربیگری اهمیت و توجه بیشتری شده است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی شایستگیهای خاص مربیگری کسبوکار انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش مربیان تخصصی کسبوکار هستند که از 23 چکیده کامل
برای توسعه سرمایه انسانی شیوهها و رویکردهای مختلفی وجود دارند که در سالهای اخیر از میان آنها به مربیگری اهمیت و توجه بیشتری شده است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی شایستگیهای خاص مربیگری کسبوکار انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش مربیان تخصصی کسبوکار هستند که از 231 نفر از آنها اطلاعات لازم جمعآوری شده است. در این پژوهش برای گردآوری داده ها از پرسشنامه و برای تجزیهوتحلیل دادهها از مدل اندازهگیری معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار آموس استفاده شده است. نتایج حاصل نشان داد که شاخصهایی چون"داشتن تجربه و آشنایی با چالشها و نقاط کور کسبوکار"، همترازی تخصص و تجربه مربی با حوزه فعالیت و نیازهای کارآفرین" از مولفه همترازی با کسبوکار، "اطلاعات مناسب از حوزه کسبوکار متربی"، شناخت مراحل تبدیل ایده به کسبوکار " اطلاعات اقتصادی و فهم تجاری"، "آشنایی با تسهیلات مربوط به کسبوکارها" از مولفه ورود به کسبوکار، " دانش عمیق در مورد نیازها و انتظارات مشتریان یا بازار هدف"، دانش روشهای ایجاد مزیت رقابتی"از مولفه دانش بازار، "شناسایی نیازها و خواستههای کارآفرینان"، از مولفه تمرکز بر متربی، "شناخت روندهای بازار، شناخت چرخه عمر کسبوکار، شناخت فناوریهای جایگزین، شرایط فردی، خانوادگی و اجتماعی کارآفرین و دانستن قوانین و مقررات خروج و ورشکستگی"، از مولفه خروج کسبوکار،"جذب همکار، مدیریت انگیزه و نگهداشت سرمایه انسانی، سیستم پرداخت و پاداش کارکنان و تیمسازی و مدیریت تیم"، از مولفه مدیریت سرمایه انسانی شاخصهایی هستند که دارای بیشترین اهمیت در چارچوب شایستگیهای خاص مربیگری کسبوکار بودهاند.
پرونده مقاله
امروزه یادگیری مجازی بهعنوان رویکردی نوین در مرحله رشد و تکامل قرار دارد و مطالعه عوامل مرتبط با این گونه یادگیری ها و نتایج برآمده از آنها میتواند بر ارتقای کیفیت یادگیری و یاددهی در دانشگاهها بیفزاید. پژوهش حاضر باهدف تأثیر دوره های آموزش مجازی دانشگاهها و مؤسسات چکیده کامل
امروزه یادگیری مجازی بهعنوان رویکردی نوین در مرحله رشد و تکامل قرار دارد و مطالعه عوامل مرتبط با این گونه یادگیری ها و نتایج برآمده از آنها میتواند بر ارتقای کیفیت یادگیری و یاددهی در دانشگاهها بیفزاید. پژوهش حاضر باهدف تأثیر دوره های آموزش مجازی دانشگاهها و مؤسسات غیرانتفاعی بر توسعه دانش (موردمطالعه موسسه آموزش عالی شهاب دانش) انجامشده است. تحقیق در گروه تحقیقات توصیفی، پیمایشی قرار میگیرد و ازنظر هدف کاربردی است. روش اجرای پژوهش پیمایشی و ابزار مورداستفاده برای جمع آوری داده ها پرسشنامه است. جامعه آماری این تحقیق 4000 نفرازدانشجویان موسسه آموزش عالی شهاب دانش میباشد که با استفاده از جدول مورگان 351 نفر از بین دانشجویان بهصورت تصادفی انتخابشدهاند. روش نمونه گیری بکار رفته در این پژوهش تصادفی طبقه ای میباشد. تجزیهوتحلیل دادهها بهوسیله نرمافزار آماري اس پی اس انجام شده است. براي اثبات فرضيات تحقيق از آزمون t مستقل استفاده شده است. بر اساس نتایج آزمونهای انجامشده در سطح معناداری 05/0 فرضیه اصلی تحقیق مورد تائید قرارگرفته است و مشخص شد که دوره های آموزش مجازی بر توسعه دانش و از نظر محتوا، سازماندهی مواد آموزشی، انعطافپذیری، حجم کاری و روشهای ارزشیابی، عناصر فعالیتهای یاددهی ـ یادگیری، بازخورد ارائهشده، کمک رسانی به دانشجویان و توانایی ایجاد انگیزه به دانشجویان، اثربخش است. نتایج تحقیق نشان داد که کاربرد فناوری اطلاعات و توسعه آموزش مجازی در موسسه موردمطالعه، در یادگیری و آموزش دانشجویان تأثیرگذار است.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر بررسی این پرسش اساسی است که با توجه به تغییرات گسترده در تکنولوژی، کدام جنبه از مفاهیم و فرایندهای دانش مدیریت آموزشی، در صنعت چاپ و نشرکاربرد بیشتری دارد و لازم است جهت استقرار یک سیستم آموزشی کارآمد در این صنعت در اولویت قرار گیرند؟ نوع مطالعه کیفی با ر چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر بررسی این پرسش اساسی است که با توجه به تغییرات گسترده در تکنولوژی، کدام جنبه از مفاهیم و فرایندهای دانش مدیریت آموزشی، در صنعت چاپ و نشرکاربرد بیشتری دارد و لازم است جهت استقرار یک سیستم آموزشی کارآمد در این صنعت در اولویت قرار گیرند؟ نوع مطالعه کیفی با رویکرد پدیدارشناسی بویژه تحلیل تجربه زیسته بود. مشارکت کنندگان اين پژوهش از طریق نمونهگیری هدفمند از نوع گلوله برفی تا مرز اشباع نظری، 8 تن از صاحب نظران عرصه آموزش های سازمانی و متخصصین و فعالین شناخته شده صنعت چاپ و نشر بودند. در این پژوهش جهت استحکام پایایی تحقیق از قابلیت وابستگی، باورپذیری و تأیید پذیری استفاده شد. دادههای حاصل از بازخوانی مصاحبهها در این پژوهش، با استفاده از روش هفت مرحلهای کلایزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. براساس نتایج حاصل از کدگذاری، 37 مؤلفه بازشناسی شدند که در 13 موضوع استنباطی قابل خوشه بندی بودند. در نهایت 6 سازه استاندارد سازی بستههای برنامههای درسی، متنوع سازی سیستمهای عرضه آموزش، بسط زیبایی شناسانه آموزش، بازاریابی و برندسازی، لجستیک جامع و مؤثر و نیز پایش مستمر مبتنی بر نرخ بازگشت سرمایه در آموزشهای صنعت چاپ و نشر ایران به عنوان بخشی از مفاهیم دانش مدیریت آموزشی تمیابی شدند. تحلیلهای ارائه شده در این پژوهش نشان میدهد کاربست مفاهیم اشاره شده، بهرهوری صنعت چاپ و نشر را در شرایط تغییرات گسترده درونی و بیرونی این صنعت ارتقاء خواهد داد.
پرونده مقاله
در دنیای امروز همواره سازمانها با تغییرات مختلف محیطی و فنی روبرو هستند، براي انطباق با این تغییرات به یادگیري و بهکارگیری دانش و فناوري جدید نیازمند هستند اما باید دانشی را که به هر دلیلی منسوخ و کهنهشده و داراي اثرات منفی احتمالی است، به شکل آگاهانه شناسایی نموده و چکیده کامل
در دنیای امروز همواره سازمانها با تغییرات مختلف محیطی و فنی روبرو هستند، براي انطباق با این تغییرات به یادگیري و بهکارگیری دانش و فناوري جدید نیازمند هستند اما باید دانشی را که به هر دلیلی منسوخ و کهنهشده و داراي اثرات منفی احتمالی است، به شکل آگاهانه شناسایی نموده و اقدامات مناسبی را جهت کاهش یا حذف میزان وابستگی به آن انجام دهند. هدف اصلی پژوهش تأثیر یادگیری زدایی بر توسعه کارکنان سازمان کار و رفاه اجتماعی استان البرز است. مؤلفههای یادگیری زدایی شامل آگاهی، توقف توسعه دانش منسوخ، ترک کردن، ایزوله کردن، یکپارچهسازی، ترغیب استفاده از دانش جدید است که در این پژوهش به بررسی اثر این مؤلفهها بر توسعه و توسعه کارکنان پرداختهشده است. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و بر اساس ماهیت و روش توصیفی - همبستگی به شمار میآید. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل سرپرستان، مدیران و کارکنان در سازمان کار و تأمین اجتماعی استان البرز به تعداد 1230 نفر است. بهمنظور تعيين حجم نمونه در این پژوهش از جدول مورگان استفاده شد که بر اساس تعداد جامعه آماری، حجم نمونه موردنظر بر مبنای جدول مورگان 293 نفر برآورد شده است. ابزار گردآوری در این پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته است. جهت تجزیهوتحلیل دادههای جمعآوریشده از نرمافزار مدلسازی معادلات ساختاری ایموس استفاده گردید. نتايج پژوهش نشان داد که یادگیری زدایی و ابعاد آن بر توسعه کارکنان تأثیر مثبت و معناداری دارد.
پرونده مقاله
یکی از راهبردهای ارتقای کیفی دانشگاهها توجه به رشد و بالندگی اعضای هیئت علمی است. بر این اساس دانشگاهها تلاش میکنند تا با ارائه برنامههایی به منظور بالندگی اعضای هیئت علمی، گامی در جهت ارتقای کیفیت بردارند. علیرغم تاکید فوق، استقبال اساتید از برنامههای بالندگی ه چکیده کامل
یکی از راهبردهای ارتقای کیفی دانشگاهها توجه به رشد و بالندگی اعضای هیئت علمی است. بر این اساس دانشگاهها تلاش میکنند تا با ارائه برنامههایی به منظور بالندگی اعضای هیئت علمی، گامی در جهت ارتقای کیفیت بردارند. علیرغم تاکید فوق، استقبال اساتید از برنامههای بالندگی هیئت علمی در حد انتظار نبوده است و این موضوع نیازمند مطالعه و رسیدگی است. از این رو پژوهش حاضر با هدف ارتقای برنامههای بالندگی هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، درصدد شناسایی نقاط ضعف آن از دیدگاه اساتید است. در طرحی کیفی و پدیدارشناسانه، مصاحبههای نیمهساختاریافتهای با 29 نفر از اساتید دانشگاه شهید بهشتی انجام و از آنان درباره نقاط ضعف برنامههای بالندگی هیئت علمی دانشگاه سوال شده است. مصاحبههای پیادهسازی شده با استفاده از روش اشتراوس-کوربین و در سه مرحله کدگذاری شدند. در نتیجه فرایند کدگذاری، چهارده نقطه ضعف برای برنامههای بالندگی شناسایی شدند که عبارتند از: «بیتوجهی به ابعاد گوناگون بالندگی هیئت علمی»، «بینظمی در برنامهها»، «بیتوجهی به انگیزانندههای درونی»، «بیتوجهی به تفاوتهای فردی»، «اجرا نشدن نیازسنجی»، «تعداد و تکرار کم برنامهها»، «منعطف نبودن زمان برنامهها»، «اطلاعرسانی ضعیف»، «موضوعات نامناسب»، «محتوای نامناسب»، «روشهای یاددهی-یادگیری غیراثربخش»، «تعامل و مشارکت پایین»، «نبود سازوکارهای کافی برای ارزیابی اثربخشی دوره» و «ضعف کانالهای بازخورد». برای دستیابی به دیدگاهی جامعتر درباره برنامههای بالندگی هیئت علمی، نقاط ضعف شناسایی شده، در قالب عناصر برنامه درسی طبقهبندی شدند و مورد بحث قرار گرفتند. در مجموع بر اساس یافتههای پژوهش میتوان گفت برنامههای بالندگی هیئت علمی دانشگاه در هر چهار گروه هدف، محتوا، روشهای یاددهی-یادگیری و روشهای ارزیابی نیاز به یک بازنگری اساسی دارد.
پرونده مقاله
این پژوهش با هدف بررسی عوامل توسعهای اثرگذار بر استقرار نظام مدیریت کیفیت سازمانی دانشگاهها با تأکیدبر توسعه منابع انسانی به روش کیفی داده بنیاد انجام شد. بر این اساس با تعداد 27 نفر از صاحبنظران این عرصه در قالب سه گروه اساتید، تصمیم گیرندگان و افراد کلیدی حوزه کیفیت چکیده کامل
این پژوهش با هدف بررسی عوامل توسعهای اثرگذار بر استقرار نظام مدیریت کیفیت سازمانی دانشگاهها با تأکیدبر توسعه منابع انسانی به روش کیفی داده بنیاد انجام شد. بر این اساس با تعداد 27 نفر از صاحبنظران این عرصه در قالب سه گروه اساتید، تصمیم گیرندگان و افراد کلیدی حوزه کیفیت دانشگاهی که از طریق نمونه گیری هدفمند شناسایی شدند، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. تحلیل داده ها طی مراحل کدگذاری باز، محوری و گزینشی به کمک نرمافزار MAXQUDA 12 انجام شد. جهت روایی دادهها از تکنیک های مشارکتی بودن پژوهش، چک کردن اعضاء، خودبازبینی محقق و شاخص پایایی بین دو کدگذار استفاده گردید. مطابق یافته های پژوهش مؤلفههای موثر بر استقرار نظام مدیریت کیفیت دانشگاهی در قالب 9 مقوله اصلی و 35 مقوله فرعی قابل توصیف است که عبارتند از (1) دستآوردهای مورد انتظار از آموزش عالی (3 مقوله فرعی)، (2) آموزش دانشگاهی (3 مقوله فرعی)، (3) منابع و امکانات ( 3 مقوله فرعی)، (4) نظام ارزیابی دانشگاه (3 مقوله فرعی)، (5) مدیریت دانشگاه (4 مقوله فرعی)، (6) راهبری کلان آموزش عالی (5 مقوله فرعی)، (7) بینالمللیسازی دانشگاه (6 مقوله فرعی)، (8) شرایط حاکم بر جامعه (4 مقوله فرعی)، (9) ارتباط متقابل صنعت و دانشگاه (4 مقوله فرعی).
پرونده مقاله
هدف اين پژوهش، آسیبشناسی بلوغ مدیریت دانش با رويكرد استراتژی محور در شرکت برق منطقهای خوزستان میباشد. روش این پژوهش، توصیفی– پیمایشی بود. ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎري شامل 48 نفر از متخصصان این شرکت مرتبط با فرایند مديريت دانش بود ، که با توجه به محدودیت جامعه، از کل شماری استفاده شد چکیده کامل
هدف اين پژوهش، آسیبشناسی بلوغ مدیریت دانش با رويكرد استراتژی محور در شرکت برق منطقهای خوزستان میباشد. روش این پژوهش، توصیفی– پیمایشی بود. ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎري شامل 48 نفر از متخصصان این شرکت مرتبط با فرایند مديريت دانش بود ، که با توجه به محدودیت جامعه، از کل شماری استفاده شد. ابزار پژوهش، پرسشنامه ارزیابی بلوغ مدیریت دانش استراتژی محور کروگر، بود که پس از محاسبه روایی و پایایی، بین جامعه پژوهش توزیع و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS20 و روش های آمار توصیفی شامل میانه و میانگین و انحراف استاندارد و کمینه و بیشینه استفاده گردید. لازم به ذکر است که برای ارزیابی میزان بلوغ تک تک گویه های مدیریت دانش استراتژی محور از مقایسه میانه با حد متوسط (چارک دوم معادل نقطه 50 درصدی) استفاده شد. نتایج نشان داد این شرکت از مراحل شش گانه بلوغ، در چهار مرحله تصمیم گیری، تدوین سیاست ها، تدوین استراتژی ها و پیاده سازی استراتژی های مدیریت دانش و از 97 شاخص در 34 شاخص امتیازی کمتر از حد متوسط کسب کرده است که به عنوان آسیب های بلوغ مدیریت دانش شرکت گزارش شدند و می بایست استراتژی موجود شرکت بازنگری شود و مدیریت دانش به عنوان یکی از ستون های اصلی استراتژی سازمان قرار گیرد.
پرونده مقاله
آموزش و توسعه منابع انسانی به عنوان یک حوزه مطالعاتی بینرشتهای، امروزه به یک رشته دانشگاهی مهم تبدیل شده است؛ اما درباره ترکیب و حدود این رشته اتفاق نظر کاملی وجود ندارد. این پژوهش با هدف مطالعه وضعیت موجود و تعیین قلمرو این رشته ، با استفاده از رویکرد پژوهش کیفی و رو چکیده کامل
آموزش و توسعه منابع انسانی به عنوان یک حوزه مطالعاتی بینرشتهای، امروزه به یک رشته دانشگاهی مهم تبدیل شده است؛ اما درباره ترکیب و حدود این رشته اتفاق نظر کاملی وجود ندارد. این پژوهش با هدف مطالعه وضعیت موجود و تعیین قلمرو این رشته ، با استفاده از رویکرد پژوهش کیفی و روش مطالعه موردی انجام شده است. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش کلیه منابع مربوط به پیشینه موضوع، برنامههای درسی دانشگاههای معتبر و همچنین متخصصان و متولیان حوزه آموزش و توسعه منابع انسانی بود. در این راستا، پس از مطالعه مبانی نظری، برنامه درسی 10 دانشگاه برتر دنیا مورد مطالعه قرار گرفت. همچنین با هفت نفر از اساتید خبره و باتجربه مصاحبه انفرادی صورت گرفت و از طریق گروه کانونی چهار جلسه مصاحبه گروهی با کارفرمایان و متولیان آموزش و توسعه منابع انسانی در سازمان های مختلف انجام شد. مصاحبهشوندگان به شیوه هدفمند و با روش گلولهبرفی انتخاب شدند و برای تحلیل و تفسیر داده ها از روش کدگذاری استفاده شد. نتایج حاصل از این سه مرحله پژوهش نشان داد که مهمترین محورهای مطالعاتی رشته آموزش و توسعه منابع انسانی عبارتند از: طراحی آموزش، راهبردهای توسعه منابع انسانی، کاربرد فناوریهای نوین یادگیری در توسعه منابع انسانی، مدیریت برنامههای یادگیری، ارزیابی اثربخشی یادگیری، مدیریت استعداد، مربیگری و منتورینگ، مدیریت دانش، مدیریت تغییر و نوآوری، و مدیریت بهبود عملکرد. همچنین شایستگیهایی همچون توسعه رهبری، مدیریت استراتژیک منابع انسانی، شم کسبوکار، تحلیل رفتار سازمانی، مهارتهای ارتباطی، و بهینهکاوی توسعه منابع انسانی به عنوان موضوعات پایه در این حوزه شناسایی گردید.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر بهمنظور بررسی نقش مدیران ارشد در توسعه مدیریت دانش در دانشگاه شهید بهشتی انجامشده است. برای دستیابی به اهداف تحقیق نمونه آماری از بین اعضای هیئتعلمی دانشگاه که 831 نفر می باشد تعداد 135 نفر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شد. برای جمعآوری داده ها چکیده کامل
پژوهش حاضر بهمنظور بررسی نقش مدیران ارشد در توسعه مدیریت دانش در دانشگاه شهید بهشتی انجامشده است. برای دستیابی به اهداف تحقیق نمونه آماری از بین اعضای هیئتعلمی دانشگاه که 831 نفر می باشد تعداد 135 نفر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شد. برای جمعآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته که توسط خبرگان روایی آن تائید شد استفاده گردید. 21 سؤال این پرسشنامه به بررسی مؤلفههای مدیریت دانش (حفظ، کسب، کاربرد و انتقال) می-پردازد و 19 سؤال دیگر تأثیر مدیر ارشد دانش بر این مؤلفهها را برآورد می کند. داده های پژوهش از طریق معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشاندهنده رابطه قوی و معنادار مبنی بر تأثیر مدیر ارشد دانش بر مؤلفههای مدیریت دانش است. با توجه به نتایج در بررسی جایگاه مدیران ارشد دانش، در توسعه مدیریت دانش، بیشترین نقش در بین عوامل مورد بررسی بر روی کاربرد دانش می باشد و سپس کسب دانش، انتقال دانش و حفظ و نگهداری دانش تحت تأثیر مدیران ارشد دانش، در توسعه مدیریت دانش میباشند.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر، به مطالعه هویت حرفهای از منظر تجارب مشترک بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی آموزش و بهسازی منابع انسانی دانشگاه تبریز پرداخته است. در این پژوهش از روش تحقیق کیفی و از نوع پدیدارشناسی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل رشته آمو چکیده کامل
پژوهش حاضر، به مطالعه هویت حرفهای از منظر تجارب مشترک بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی آموزش و بهسازی منابع انسانی دانشگاه تبریز پرداخته است. در این پژوهش از روش تحقیق کیفی و از نوع پدیدارشناسی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل رشته آموزش و بهسازی منابع انسانی دانشگاه تبریز هستند که با رشته آموزش و بهسازی منابع انسانی آشنایی دارند. بر اساس روش نمونهگیری هدفمند، مصاحبههای نیمهسازمان یافته با 21 نفر از دانشجویان این رشته انجام شد و جهت اطمینان از اعتبار، دقت و صحت دادهها ضمن بررسی و تائید سوالات مصاحبه توسط اساتید صاحبنظر از روش مطالعه مکرر، مقایسه مستمر دادهها، خلاصهسازی و دسته بندی اطلاعات استفاده شد. دادهها با استفاده از روش پیشنهادی اسمیت تجزیه و تحلیل شدند. پنج مضمون اصلی از یافتهها شامل نقش رشته، علل گرایش به رشته، ماهیت رشته، محدودیتهای رشته، ارتقاء جایگاه این رشته به دست آمد که هرکدام نیز دارای چندین مضمون فرعی میباشند. یافته ها نشان داد که از طریق معرفی رشته، ارتقاء جایگاه آن، فراهم کردن منابع لازم و تخصصیتر و هم چنین مشخص شدن حدود و ثغور رشته میتوان گامهای مفیدی در کسب هویت حرفهای دانشجویان آموزش و بهسازی منابع انسانی در مقطع تحصیلات تکمیلی برداشت.
پرونده مقاله
تحقیق حاضر به منظور بررسی تأثیر بهره وری دانش بر عوامل توانمندسازی نیروی انسانی کارکنان شرکت بیمه، به روش همبستگی،از نظر ماهیت داده ها کمی و کیفی و ماهیت روش توصیفی می باشد. جامعه آماری تحقیق را کارمندان بیمه (380 نفر) ، از فرمول کوکران تعداد 191 نفر، به روش نمونهگیری چکیده کامل
تحقیق حاضر به منظور بررسی تأثیر بهره وری دانش بر عوامل توانمندسازی نیروی انسانی کارکنان شرکت بیمه، به روش همبستگی،از نظر ماهیت داده ها کمی و کیفی و ماهیت روش توصیفی می باشد. جامعه آماری تحقیق را کارمندان بیمه (380 نفر) ، از فرمول کوکران تعداد 191 نفر، به روش نمونهگیری تصادفی ساده، انتخاب شدند. جهت جمعآوری اطلاعات پرسشنامهای شامل سه بخش: اطلاعات جمعیتشناختی، پرسشنامه توانمندسازی اسپریتزر، پرسشنامه بهره وری دانش (سوالات کیفی - مصاحبه) می باشد.روائی پرسشنامهها توسط اساتید و پایائی نیز با اجرای اولیه در نمونهای 18 نفری تأیید شد. نتایج در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی با نرم افزار لیزرل، مورد بررسی قرار گرفتند.
رابطه بین بهره وری دانش با احساس معناداری شغل (r=0.83)، بین بهره وری دانش و احساس شایستگی (0.86=r)،بین بهره وری دانش با احساس داشتن استقلال(0.92 =r)، بین بهره وری دانش با احساس مؤثر بودن در شغل (0.90= r)، بین بهره وری دانش و احساس اعتماد به همکاران (0.92 =r)، همچنین بین هر یک از مولفه های بهره وری دانش با توانمندسازی ارتباط قوی و مثبت وجود دارد. رابطه ی بین نوآوری تدریجی و توانمندسازی(0.66 =r) و بین نوآوری بنیادی و توانمندسازی (0.92=r)، به دست آمد.
در نتیجه بهره وری دانش با تأثیرپذیری از نوآوری تدریجی و بنیادی با توانمند سازی کارکنان ارتباط مستقیم دارد ولی تأثیر بر توانمندسازی کارکنان ندارد . بنابراین این عوامل تسهیل کننده برای توانمندساز کردن کارکنان نمیباشد. با توجه به یافته های تحقیق پیشنهاداتی برای غنی تر ساختن توانمندسازی کارکنان و اهمیت دادن ، مواردی عنوان شده است.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف طراحلی الگوی استعدادیابی اعضای هیات علمی در دانشگاه های جامع با تراز عملکرد منطقه ای، با استفاده از روش پژوهش آمیخته صورت گرفت. در بخش کیفی، جامعه آماری متشکل از خبرگان دانشگاهی و اجرایی بود که تعداد 19 نفر از آنها بهصورت هدفمند انتخاب و بهصورت نیمه چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف طراحلی الگوی استعدادیابی اعضای هیات علمی در دانشگاه های جامع با تراز عملکرد منطقه ای، با استفاده از روش پژوهش آمیخته صورت گرفت. در بخش کیفی، جامعه آماری متشکل از خبرگان دانشگاهی و اجرایی بود که تعداد 19 نفر از آنها بهصورت هدفمند انتخاب و بهصورت نیمه ساختاریافته مورد مصاحبه قرار گرفتهاند. در بخش کمی نیز، جامعه آماری شامل تمامی اعضای هیات علمی دانشگاه لرستان به تعداد 307 بود که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقه ای تعداد 110 نفر به عنوان نمونه جهت انتخاب گردید. ابزار گردآوری دادهها در بخش کیفی مصاحبههای نیمه ساختاریافته و در بخش کمی دو پرسشنامه محققساخته اعتباربخشی و اعتباریابی الگوی اکتشافی است. تایج بیانگر آن است که مولفه آموزشی (تسلط علمی، یاددهی اثربخش، یادگیری)، مولفه پژوهشی (بهکارگیری دانش، قابلیت پژوهش، نگارش و انتشار علمی، تحلیلگری)، و مولفه مشاوره ای (مشاوره به محیطهای کسب و کار، مشاوره به دانشجویان و مشاوره به جامعه) ابعاد اصلی مدل را تشکیل میدهند، بعلاوه نتایج آزمون تی در بخش اعتباربخشی مدل نشان داد که همه مولفه ها از اعتبار کافی برای قرار گرفتن در الگوی نهایی برخوردار می باشند. در ادامه یافته های پژوهش نشان داد همه متغیرهای مشاهده پذیر و مکنون دارای بار عاملی بالاتر از 70/. روی متغیر مکنون متغیر متناظر خود هستند، لذا در سطح معنی داری 01/. معنی دار بوده و مورد تأیید قرار گرفتند.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف مدلیابی معادلات ساختاری خودتوسعهای رهبری مدیران دانشگاه تهران بوده است. برای این منظور از روش پژوهش توصیفی- همبستگی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران دانشگاهی دانشگاه تهران به تعداد حدود 524 نفر بوده است. نمونه پژوهش با روش نمونهگیری ط چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف مدلیابی معادلات ساختاری خودتوسعهای رهبری مدیران دانشگاه تهران بوده است. برای این منظور از روش پژوهش توصیفی- همبستگی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران دانشگاهی دانشگاه تهران به تعداد حدود 524 نفر بوده است. نمونه پژوهش با روش نمونهگیری طبقهای با اختصاص متناسب، و جدول مورگان 217 نفر از مدیران دانشگاهی انتخاب شدند. منظور از مدیران دانشگاهی در پژوهش حاضر، مدیران گروههای آموزشی، معاونین و رؤسای دانشکدهها، مدیران کل، معاونین و رؤسای دانشگاه بوده است. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه محقق ساخته با پایایی(97/0=α) استفاده شد که 56 مؤلفه را در قالب 112 سؤال مورد ارزیابی قرار میدهد. نتایج مدلیابی معادلات ساختاری نشان داده است که عوامل زمینهای فردی با ضریب مسیر (97/0=γ)، بر فرایند خودتوسعهای رهبران دانشگاهی تأثیرگذار بوده است. فرایند خودتوسعهای نیز با ضریب مسیر(92/0=β) بر راهبردهای خودتوسعهای تأثیرگذار بوده است. همچنین راهبردها بر دستاوردهای خودتوسعهای با ضریب مسیر (91/0=β) تأثیرگذار بوده است. با این وجود، در پژوهش حاضر، عوامل زمینهای سازمانی با ضریب مسیر (09/0=γ) بر فرایند خودتوسعهای رهبران دانشگاهی تأثیرگذار نبوده است با این وجود در بسیاری از پژوهشها عوامل زمینهای سازمانی در خودتوسعهای نقش مؤثری داشته است.
پرونده مقاله
دانشگاه سازمانی حلقه اتصال سازمان و دانش تخصصی بوده و یکی از کارآمدترین سازوکارها برای ورود به صحنه رقابت در عرصه ی جهانی است. با توجه به ابلاغیه تعطیلی یا ادغام برخی از دانشگاه های فوق در دانشگاه های عمومی و مسائل متعدد دیگری که این دانشگاه ها درگیر هستند، هدف پژوهش حا چکیده کامل
دانشگاه سازمانی حلقه اتصال سازمان و دانش تخصصی بوده و یکی از کارآمدترین سازوکارها برای ورود به صحنه رقابت در عرصه ی جهانی است. با توجه به ابلاغیه تعطیلی یا ادغام برخی از دانشگاه های فوق در دانشگاه های عمومی و مسائل متعدد دیگری که این دانشگاه ها درگیر هستند، هدف پژوهش حاضر استخراج عوامل موثر بر تکامل و توسعه آنها در ایران است. بدین منظور با استفاده از روش گرندد تئوری و مصاحبه با 12 نفر از خبرگان حوزه دانشگاه سازمانی و مدیران دانشگاه های فوق، داده های اولیه جمع آوری و طی مراحل کد گذاری، مقوله ها استخراج شدند. نتایج یافته ها نشان می دهد که موارد متعددی از درون سازمان و دانشگاه بر عمکرد دانشگاه موثر هستند. از جمله مهمترین آنها شفاف سازی هدف دانشگاه، مدیران ارشد سازمان و دانشگاه، منابع مالی، میزان مشارکت، فراگیران، انعطاف پذیری ساختار، برنامه های آموزشی و مدیریت دانش. دو مولفه استقلال دانشگاه و خصوصی سازی نیز از بیرون دانشگاه بر آن موثر هستند. پیشنهاد می شود با شفاف سازی هدف از یک سو و اجرای صحیح اصل 44 قانون اساسی از سوی دیگر امکان فعالیت موثر و اقتصادی برای بخش خصوصی فراهم شود، در این صورت دانشگاه سازمانی زمینه رشد و توسعه افراد و سازمان را فراهم خواهد کرد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با اتخاذ رویکرد کمی و با بهره گیری از روش پیمایش، درصدد تحلیل عملکرد مدیریت منابع انسانی در شناسایی و رفع نیازهای توسعه حرفه ای اعضای هیأت علمی بوده است. بدین منظور از میان 850 عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی تعداد270 عضو بعنوان حجم نمونه تعیین و در چارچوب ن چکیده کامل
پژوهش حاضر با اتخاذ رویکرد کمی و با بهره گیری از روش پیمایش، درصدد تحلیل عملکرد مدیریت منابع انسانی در شناسایی و رفع نیازهای توسعه حرفه ای اعضای هیأت علمی بوده است. بدین منظور از میان 850 عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی تعداد270 عضو بعنوان حجم نمونه تعیین و در چارچوب نمونه گیری طبقه ای نسبی قرار گرفت. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید. روایی پرسشنامه فوق به وسیله صاحب نظران امر مورد تائید و پایایی آن نیز با استفاده از ضریب آلفای کورنباخ .89 محاسبه شد. ضمن آنکه داده ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل واقع گردید. یافته های پژوهش حاکی از آن بود که میزان برخورداری اعضای هیأت علمی از نیازهای توسعه حرفه ای پژوهشی، آموزشی، فردی، سازمانی و اخلاقی در سطح بالایی گزارش شده است، لیکن عملکرد مدیریت منابع انسانی تنها در رفع نیازهای توسعه حرفه ای آموزشی در حد مطلوب گزارش شده است و در رفع سایر نیازها در سطح نامطلوبی گزارش شده است. بنابراین شکاف اساسی میان نیازهای توسعه حرفه ای اعضای هیأت علمی با عملکرد مدیریت منابع انسانی در رفع این نیازها قابل مشاهده است. چنین شکافی ضرورت تغییر و اصلاح رویه نظام مدیریت منابع انسانی در نیازسنجی و برنامه ریزی توسعه حرفه ای اعضای هیأت علمی را یادآور می شود.
پرونده مقاله
زمینه و هدف: تحقیق حاضر با هدف ارائه مدل عوامل موثر بر شایستگی رهبری مدیران دانشگاه های آزاد اسلامی انجام شده است.
روش کار : این پژوهش به روش ترکیبی بوده که در بخش کیفی از روش متوالی- اکتشافی و در بخش کمی روش توصیفی – پیمایشی استفاده شده است. مشارکت کنندگان در بخش ک چکیده کامل
زمینه و هدف: تحقیق حاضر با هدف ارائه مدل عوامل موثر بر شایستگی رهبری مدیران دانشگاه های آزاد اسلامی انجام شده است.
روش کار : این پژوهش به روش ترکیبی بوده که در بخش کیفی از روش متوالی- اکتشافی و در بخش کمی روش توصیفی – پیمایشی استفاده شده است. مشارکت کنندگان در بخش کیفی شامل 21 نفر از صاحبنظران دانشگاهی بوده اند که بصورت هدفمند و با روش صاحبنظران کلیدی و استفاده از روش اشباع نظری انتخاب شده اند و در بخش کمی جامعه آماری کلیه هیئت علمی و کارکنان دانشگاه های آزاد اسلامی استان فارس به تعدا 1800 نفر بوده اند که برای تعیین حجم نمونه از جامعه آماری از جدول مورگان استفاده شده که براساس اين جدول از تعداد 1800 هیئت علمی و کارمنددانشگاه های آزاد اسلامی استان فارس ،تعداد 317 نفر از آنها انتخاب شدند . ابزار پژوهش در بخش کیفی ، مصاحبه اکتشافی و نیمه ساختمند و در بخش کمی از پرسشنامه محقق ساخته ؛ عوامل موثر بر شایستگی رهبری مدیران که براساس مضامین بدست آمده در مرحله کیفی طراحی شده،استفاده گردیده است.
نتایج:نتایج بدست در بخش کیفی عوامل موثر بر شایستگی رهبری را در قالب21 ویژگی پایه،4 ویژگی سازمان دهنده(اخلاق گرایی،انگیزشی،مدیریتی،ساختاری) و دو عامل فراگیر(فردی و سازمانی) نشان داد که براساس این یافته ها مدل عوامل موثر بر شایستگی رهبری مدیران طراحی گردیدو نتایج بخش کمی نشان داد که عامل ساختاری در دانشگاه ها بر روی شایستگی های رهبران و مدیران تاثیر زیادی می گذارد و مدل بدست آمده از برازش مطلوبی برخوردار است.
نتیجه گیری:با توجه به نتایج تحقیق، چهار عامل تاثیر گذار بر شایستگی رهبری بدست آمده که عبارتند از:اخلاق گرایی،انگیزشی،مدیریتی،ساختاری است که لازم است راهبردهای کلان و خرد که موجبات بروز و ظهور شایستگی های رهبری در مدیران دانشگاه آزاد را فراهم می کند اتخاذ شود.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر جانشین پروری بر انتقال دانش در آموزش عالی با نقش میانجی رهبری تحول آفرین بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه مدیران (تعداد 200 نفر) دانشگاه خوارزمی بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد ۱۲۰ نفر چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر جانشین پروری بر انتقال دانش در آموزش عالی با نقش میانجی رهبری تحول آفرین بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه مدیران (تعداد 200 نفر) دانشگاه خوارزمی بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد ۱۲۰ نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از سه ابزار پرسشنامه جانشین پروری(کیم، 2006)، رهبری تحول آفرین باس و اولیو (2004) و انتقال دانش نوناکا و تاکینچی(1995) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای AMOS و Spss22 انجام شد. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که مدل مفهومی پژوهش با داده های تجربی برازش مطلوبی دارد و رهبری تحول آفرین نقش میانجی در رابطه بین جانشین-پروری و انتقال دانش دارد. بر این اساس رابطه متغیر جانشین پروری با انتقال دانش از طریق رهبری تحول آفرین در قالب تحلیل مسیر مورد تأیید قرار گرفت. بدین شرح که متغیر رهبری تحول آفرین نقش تسهیل کننده را در رابطه بین جانشین پروری با انتقال دانش در مدیران نشان داد. همچنین متغیر پیش بین جانشین پروری اثر مستقیم و مثبت بر انتقال دانش داشت. بر اساس نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که مدیران دانشگاه ها با استقرار نظام جانشین پروری و اجرای رهبری تحول آفرین در دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی می توانند بستر مناسبی را برای نهادینه سازی انتقال دانش در درون و بیرون دانشگاه فراهم نمایند. مدیران دانشگاهی در فضای رقابتی کنونی با پرورش مدیران با دانش، اهداف متعالی و رسالت های دانشگاه را تحقق بخشیده و از این طریق رشد، توسعه و مزیت رقابتی دانشگاه را تضمین خواهند نمود.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضرارائه الگوي راهبردي جانشينپروري با تأكيد بر يادگيري سازماني در دانشگاههاي كشور بوده كه مورد مطالعه آن دانشگاه آزاد اسلامي استان خراسان رضوي ميباشد. اين تحقيق به روش طرح تحقيق آميخته - اكتشافي انجام شده كه طبق آن ابتدا روش كيفي بهكار گرفته شده و سپس با چکیده کامل
هدف پژوهش حاضرارائه الگوي راهبردي جانشينپروري با تأكيد بر يادگيري سازماني در دانشگاههاي كشور بوده كه مورد مطالعه آن دانشگاه آزاد اسلامي استان خراسان رضوي ميباشد. اين تحقيق به روش طرح تحقيق آميخته - اكتشافي انجام شده كه طبق آن ابتدا روش كيفي بهكار گرفته شده و سپس با توجه به نتايج بهدست آمده روش كمّي مورد استفاده قرار گرفته شده است. در اين تحقيق براساس يك رويكرد كيفي با روش دلفي و مصاحبه براي جانشينپروري و يادگيري سازماني ابتدا لگوبندي و مدل مفهومي اوليه تشكيل شده و سپس با استفاده از اطلاعات ميداني و پيمايشي مدل طراحي شده حاصل از تكنيك دلفي براي ارزيابي مورد آزمون و تحليل قرار گرفت. دادهها از طريق مصاحبه با 25 نفر از خبرگان علمي كه داراي آثار علمي و دانشگاهي بودهاند گردآوري شده است. ابزارگردآوري دادهها پرسشنامه محقق ساخته و مصاحبه با خبرگان دانشگاه است.
يافتههاي اين تحقيق نشان داد كه مدل مفهومي پژوهش حاكي از آن است كه پديده اصلي جانشينپروري تحت تأثير هفت متغير قرار دارد كه در طراحي پرسشنامه و سنجش الگو اين عوامل مورد توجه قرار گرفت. همچنين نتايج اين پژوهش در خصوص الگوي جانشينپروري مديران، ابعاد و عوامل تأثيرگذار بر جانشينپروري را تأييد و اهميت هر يك را مشخص كرد كه عبارتند از: الف) نظام آموزش؛ ب) ارزيابي و اندازهگيري عملكرد؛ پ) خط مشي و راهبرد؛ ت) شناسايي استعدادها وتشكيل خزانه استعداد؛ ث) تعهد به اجراي جانشينپروري؛ ج)شناسايي پستهاي كليدي و چ) منابعانساني.
كليد واژهها: مديريت جانشينپروري، يادگيري سازماني، دانشگاه آزاد اسلامي، برنامهريزي نيرويانساني.
پرونده مقاله
هدف: هدف اصلی این پژوهش، طراحی و تبیین الگوی توسعه حرفهای مدیران گروههای آموزشی دانشگاه تهران بر اساس رویکرد ناب است.
روش: این پژوهش در دو مرحله كيفي و كمي، با بهكارگيري روش پژوهش آميخته اكتشافي انجام شد. بخش کیفی پژوهش در دو مرحله انجام شد. در مرحله اول بخش کیفی، چکیده کامل
هدف: هدف اصلی این پژوهش، طراحی و تبیین الگوی توسعه حرفهای مدیران گروههای آموزشی دانشگاه تهران بر اساس رویکرد ناب است.
روش: این پژوهش در دو مرحله كيفي و كمي، با بهكارگيري روش پژوهش آميخته اكتشافي انجام شد. بخش کیفی پژوهش در دو مرحله انجام شد. در مرحله اول بخش کیفی، به بررسی پیشینه پژوهش موجود مرتبط با مؤلفههای توسعه حرفهای مدیران گروههای آموزشی بر اساس رویکرد ناب به زبانهای فارسی و انگلیسی در فاصلۀ سالهای 2000 تا 2020 پرداخته شد. پس از جستجو، غربالگری و ارزیابی کیفی مطالعات، سنتز نهایی بر روی 72 مطالعه انجام شد. در مرحلۀ دوم بخش کیفی جهت شناسايي الگوي مناسب بافت دانشگاه تهران، با 20 نفر از خبرگان و صاحبنظران حوزۀ آموزش عالی که به روش هدفمند انتخابشده بودند مصاحبههای نيمه ساختاريافته انجام شد. تحليل دادههای كيفي با استفاده از کدگذاری باز و محوری (تحلیل تم) انجام و پايايي و روايي آن بررسي گرديد. در مرحله كمي، روش پژوهش توصيفي- تحليلي و جامعه آماري شامل تمامي مديران گروههای آموزشی دانشگاه تهران به تعداد 252 نفر بود كه با استفاده از فرمول نمونهگیری کوکران تعداد 152 نفر بهعنوان نمونه انتخاب شد. روش نمونه گیری در این پژوهش، روش نمونه گیری طبقهای تصادفی بود. در بخش كمي دادههای موردنياز با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته گردآوري شد. براي ارزيابي روايي ابزار كمي پژوهش، از روايي محتوا و روايي سازه و جهت بررسي پايايي ابزار از آلفاي كرونباخ استفاده شد كه پايايي و روايي مناسب ابزار پژوهش را تأييد كرد.
یافتهها: نتايج پژوهش نشان داد كه توسعه حرفهای مديران گروههای آموزشی دانشگاه تهران بر اساس رویکرد ناب داراي پنج مؤلفه اصلي (1. مهارتهای رهبری/ مدیریتی ناب، 2. مهارتهای دانشگری ناب، 3. مهارتهای پژوهشگری ناب، 4. مهارتهای رفتاری ناب و 5. مهارتهای فردی ناب) و 19 شاخص بود. نتايج تحليل عاملي تأييدي مرتبه دوم نشان داد كه مؤلفههای پنجگانه شناساييشده، داراي بار عاملي كافي جهت پيشبيني توسعه حرفهای مديران گروههای آموزشی دانشگاه تهران بر اساس رویکرد ناب است.
نتايج حاصل از آزمون t تك نمونهای نشان داد كه مديران گروههای آموزشی دانشگاه تهران وضعيت كلي توسعه حرفهای خود را بر اساس رویکرد ناب در حد متوسط ارزيابي كردند.
نتیجهگیری: پنج مؤلفه اصلی حاصل از این پژوهش، میتواند الگویی اثربخش برای توسعه حرفهای مدیران گروههای آموزشی در دانشگاه تهران باشد و نتایج مفیدی در ارتقای کیفیت، کارایی، اثربخشی و کاهش اتلافات در دانشگاه تهران داشته باشد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی شایستگیهای تخصصی رؤسای دانشکدههای دانشگاه تهران و ارائه دورههای آموزشی مبتنی بر آن انجام شده است. رویکرد پژوهش کیفی و از دو روش تحلیل محتوا و مرور نظام مند استفاده شده است. ابتدا با کدگذاری کیفی شرح وظایف رؤسای دانشکده های دانشگاه تهران، چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی شایستگیهای تخصصی رؤسای دانشکدههای دانشگاه تهران و ارائه دورههای آموزشی مبتنی بر آن انجام شده است. رویکرد پژوهش کیفی و از دو روش تحلیل محتوا و مرور نظام مند استفاده شده است. ابتدا با کدگذاری کیفی شرح وظایف رؤسای دانشکده های دانشگاه تهران، شایستگی های مربوطه استخراج شدند؛ سپس با مرور نظاممند مطالعات پیشین شایستگی های به دست آمده تکمیل و اصلاح شدند. درنهایت اعتبار یافته های پژوهش با روش تحلیل و بازبینی نخبگان و همکاران مورد تأیید قرار گرفت. بر اساس یافته های پژوهش، الگوی سه لایه شایستگی های تخصصی رؤسای دانشکده ها شامل 9 شایستگی تخصصی و 17 زیرشایستگی در قالب سه دسته بندی کلّی است. این دسته بندی ها شامل شایستگی های ارتباطی و حمایتی (توانایی نمایندگی مؤثر و دفاع از دانشکده و توانایی برقراری تعامل مؤثر)، شایستگی های آموزشی، پژوهشی و تخصصی (رهبری و مقبولیت علمی، توانمندی ارائه خدمات تخصصی دانشکده به جامعه، توانمندی ارتقاء فرآیندهای یاددهی- یادگیری دانشکده، توانایی ارتقاء فرآیندهای پژوهشی دانشکده و آگاهی از سیاست ها، قوانین و برنامه های مربوط به دانشکده) و شایستگی های مدیریت سرمایه انسانی (توانایی ارتقاء برنامه های کارکنان و دانشجویان دانشکده و توانایی جذب و توسعه مؤثر اعضای هیأت علمی دانشکده) می باشد. همچنین بر پایه الگوی شایستگیهای تخصصی طراحی شده و با استفاده از نظر خبرگان به منظور توسعه و ارتقاء شایستگیهای رؤسای دانشکدهها، عناوین دوره های آموزشی به همراه سرفصلهای آموزشی شان پیشنهاد شدهاند.
پرونده مقاله
این تحقیق به اعتبار سنجی الگوی امنیت فرهنگی در تو سعه پایدار مبتنی بر دانش می پردازد. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش جمع آوری دادهها توصیفی ـ پیمایشی و از نظر نوع دادهها آمیخته (کمی ـ کیفی) است. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش جمع آوری دادهها توص چکیده کامل
این تحقیق به اعتبار سنجی الگوی امنیت فرهنگی در تو سعه پایدار مبتنی بر دانش می پردازد. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش جمع آوری دادهها توصیفی ـ پیمایشی و از نظر نوع دادهها آمیخته (کمی ـ کیفی) است. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش جمع آوری دادهها توصیفی ـ پیمایشی و از نظر نوع دادهها آمیخته (کمی ـ کیفی) است. جامعه آماری در بخش کیفی (بخش مصاحبه) 15 نفر از خبرگان و متخصصین، و صاحب نظران آشنا به مباحث فرهنگی و دانشی در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری بودند که با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری در بخش کمی شامل کارشناسان و مدیران وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در سال 99-98 به تعداد 551 نفر بودند که با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای 226 نفر انتخاب شدند. جهت جمع آوری دادهها از دو روش کتابخانه ای و میدانی استفاده گردید. در روش میدانی جهت جمع آوری بخش کیفی به انجام مصاحبه با تعدادی از مدیران فرهنگی اقدام گردید و در بخش کمی نیز اطلاعات از طریق پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری گردید پایایی این پرسشنامه بر پایه ضریب آلفای کرونباخ 86/0 برآورد گردید در ارتباط با روایی شاخص های بدست آمده از تحلیل عاملی تاییدی و نیز در ادامه برای بررسی اعتبار مدل پرسشنامه ای طراحی شد که ابعاد مدل نهایی را با استفاده از تی تک نمونه ای سنجید. نتایج نشان داد که مدل از روایی اعتبار برخوردار بوده و الگوی امنیت فرهنگی در توسعه پایدار دانشی با عوامل فرهنگی، عوامل اقتصادی، عوامل اجتماعی، عوامل محیط زیستی، عوامل سیاسی و عوامل ملی و مذهبی، اعتبار لازم را کسب نمود.
پرونده مقاله
مساله و هدف: کنارگذاشتن دانش های منسوخ شده در سازمان برای جایگزینی دانش های جدید و ایجاد تغییرات در سازمان و انطباق سازمان با شرایط روز بسیار حائز اهمیت است. بدین منظور، در پژوهش حاضر به بررسی تأثیر زمینه یادگیری زدایی بر نوآوری سازمانی با نقش میانجی سرمایه انسانی در دا چکیده کامل
مساله و هدف: کنارگذاشتن دانش های منسوخ شده در سازمان برای جایگزینی دانش های جدید و ایجاد تغییرات در سازمان و انطباق سازمان با شرایط روز بسیار حائز اهمیت است. بدین منظور، در پژوهش حاضر به بررسی تأثیر زمینه یادگیری زدایی بر نوآوری سازمانی با نقش میانجی سرمایه انسانی در دانشگاه رازی پرداخته شد.
روش شناسی: در این پژوهش از پرسشنامه های استاندارد زمینه یادگیری زدایی و سرمایه انسانی سگارا-ناوارو (2017) و پرسشنامه نوآوری سازمانی یانگ و احمد (2004) استفاده گردید. جامعه مورد مطالعه کارکنان دانشگاه رازی به تعداد 585 نفر و با استفاده از جدول مورگان 230 نفر به عنوان نمونه به صورت تصادفی انتخاب گردید. جهت تجزیه وتحلیل داده های گردآوری شده از روش معادالات ساختاری و تحلیل مسیر به روش حداقل مربعات جزئی در محیط نرم افزار (PLS) صورت گرفت.
یافته ها : زمینه یادگیری زدایی بر نوآوری سازمانی تأثیر مثبت و معنادار دارد همچنین اثر مثبت و معنادار بین سرمایه انسانی و نوآوری سازمانی را تأیید می نماید و در نهایت اثر مثبت و معناداری بین زمینه یادگیری زدایی بر نوآوری سازمانی با نقش سرمایه انسانی را نشان می دهد.
نتیجه گیری: در راستای ارائه خدمات نوآورانه مدیران و کارکنان دانشگاه باید دانش قدیمی خود را کنار گذاشته و از دانش جدید و بروز استفاده نمایند. لذا اتخاذ رویکرد نوآوری در دانشگاه ها منجر به ارتقا شایستگی های نیروی انسانی، علمی و فناورانه می شود. این تأثیر در نهایت منجر به بهبود وضع اقتصادی و گامی در جهت تغییر رویکرد دانشگاه به سمت دانشگاه نسل سوم و کارآفرین می گردد.
پرونده مقاله
دانش زیربنای توسعه و رفاه اجتماعی کشورها است و در این بین نقش مدیران پانهاده به مراکز آموزشی و پژوهشی دانشگاهها بسیار حائز اهمیت است. پژوهش حاضر با هدف طراحي مدل شایستگي مدیران آموزش با رویکرد مهارت هاي حرفه اي در دانشگاههای آزاد اسلامی خراسان رضوی انجام شده است. این چکیده کامل
دانش زیربنای توسعه و رفاه اجتماعی کشورها است و در این بین نقش مدیران پانهاده به مراکز آموزشی و پژوهشی دانشگاهها بسیار حائز اهمیت است. پژوهش حاضر با هدف طراحي مدل شایستگي مدیران آموزش با رویکرد مهارت هاي حرفه اي در دانشگاههای آزاد اسلامی خراسان رضوی انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و به لحاظ روش آمیخته اکتشافی (کیفی ـ کمی) است. جامعه آماری تحقیق در بخش کیفی شامل خبرگان دانشگاهی با تخصص مرتبط بودند، که از طریق نمونهگیری هدفمند وارد مطالعه شدند. روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای، و ابزار اندازه گیری در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمّی شامل پرسشنامه محققساخته، که سؤالات آن برگرفته از داده های حاصل از مصاحبه بود، استفاده شده است. یافته ها نشان داد كه 75 درصد شایستگي مدیران آموزش دانشگاههای آزاد خراسان رضوی به ابعاد و مولفههای مهارت هاي حرفهاي، که دارای شش بعد فنی، انسانی، ادراکی، ارتباطی، مهارت کار تیمی، و مهارت ابتکاری وابسته است. این ابعاد می توانند شایستگي مدیران آموزش که دارای هشت بعد به شرح: ویژگیهای فردی، مهارتهای مدیریتی، عوامل سازمانی، شایستگی کارآفرینی، شایستگی کسب و کار، رهبری، تصمیمگیری، و همکاری را تبیین و پیشبینی کنند. همچنین، پیشنهاد شد دانشگاه آزاد اسلامی در راستای تحقق این مفاهیم گامبهگام و بهتدریج با توجه به یک نقشه راه و برنامه استراتژیک درازمدت عمل نمایند و به منظور جامه عمل پوشاندن آن تدوین یک برنامه عملیاتی و داشتن رویکرد پارادایمی با نگاه بومی و منطقه ای ضرورت دارد.
پرونده مقاله
تحقیق حاضر با هدف شناسایی و تبیین شایستگی های مدیران دانشگاه های کارآفرین در دانشگاه های آزاد خراسان رضوی انجام شده است. لذا، اين مطالعه از نظر رويکرد، کيفی و از نظر نوع توسعه ای-کاربردی است. روش گردآوری داده ها بر اساس روش دلفی است. مشارکت کنندگان شامل 20 نفر از صاحبن چکیده کامل
تحقیق حاضر با هدف شناسایی و تبیین شایستگی های مدیران دانشگاه های کارآفرین در دانشگاه های آزاد خراسان رضوی انجام شده است. لذا، اين مطالعه از نظر رويکرد، کيفی و از نظر نوع توسعه ای-کاربردی است. روش گردآوری داده ها بر اساس روش دلفی است. مشارکت کنندگان شامل 20 نفر از صاحبنظران دانشگاهی و افراد خبره در حوزه آموزش کارآفرینی و یا اعضای فعال در مراکز کارآفرینی بوده و با استفاده از شاخصهای انتخاب نمونه مانند فارغ التحصیل رشته کارآفرینی از دانشگاه یا تدریس در زمینه کارآفرینی و یا عضو فعال انجمن ها و مراکز کارآفرینی و به شيوه هدفمند و بر مبنای خبرگی و تجربه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از صاحبنظران، در زمینه شایستگی های مدیران دانشگاه کارآفرین در دانشگاههای آزاد خراسان رضوی از ابزار پرسشنامه دلفی استفاده شد. نتایج بدست آمده پس از سه مرحله دلفی، شایستگی های مدیران دانشگاههای کارآفرین را در قالب 5 بعد اصلی و 25 مولفه نشان داد که بر اساس این یافته ها ابعاد اصلی عبارتند از: 1. دانش و آگاهی ها 2. نگرش ها 3. مهارت ها و تجربیات 4. ویژگی های شخصی 5. ارزش ها و اخلاق. به نظر می رسد مدل و نتايج حاصل از تحقيق می تواند در انتخاب مناسب مديران دانشگاه های کارآفرین و رشد و توسعه آنها مؤثر باشد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی ساختاری خودتوسعهای حرفهای اعضای هیأت علمی انجام شده است. روش پژوهش آمیخته بوده است. جامعه پژوهش در بخش کیفی شامل صاحبنظران که با 16 و براساس قاعده اشباع مصاحبه شد. در بخش کمی نیز جامعه شامل کلیه اعضای هیأت علمی دانشگاههای تهران، شهید به چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی ساختاری خودتوسعهای حرفهای اعضای هیأت علمی انجام شده است. روش پژوهش آمیخته بوده است. جامعه پژوهش در بخش کیفی شامل صاحبنظران که با 16 و براساس قاعده اشباع مصاحبه شد. در بخش کمی نیز جامعه شامل کلیه اعضای هیأت علمی دانشگاههای تهران، شهید بهشتی و علامه طباطبائی به تعداد 3460 نفر بوده است که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی و با کمک جدول مورگان، 346 نفر تعیین شد. برای جمعآوری دادهها از مصاحبه نیمه ساختاریافته و همچنین پرسشنامه محقق ساخته خودتوسعهای حرفهای با پایایی(97/0=α) استفاده شد که 5بعد خودتوسعهای حرفهای را مورد بررسی قرار میدهد. نتایج تحلیل کیفی منجر به شناسایی 5 بعد خودتوسعهای حرفهای گردید که تحلیل با کمک نرم افزار لیزرل و تحلیل مدلیابی معادلات ساختاری، نشان داد مدل ساختاری خودتوسعهای حرفهای اعضای هیأت علمی دارای پنج بعد کلیدی از جمله شایستگیهای خودتوسعهای حرفهای، اقدام و اجرای خودتوسعهای، برنامهریزی خودتوسعهای، تمایل به خودتوسعهای و عوامل مؤثر بر خودتوسعهای بوده است که از برازش مناسبی با دادهها برخودار بوده است. نتایج نشان داد، عوامل مؤثر با ضریب مسیر (52/0=γ)، بر تمایل به خودتوسعهای حرفهای تأثیرگذاشته است. همچنین، تمایل به خود توسعه ای حرفه ای با ضریب مسیر (92/0=γ)، بر برنامهریزی خودتوسعهای تأثیرگذاشته است. علاوه بر آن، برنامهریزی با ضریب مسیر (95/0=γ)، بر اقدام و عمل خودتوسعهای تأثیرگذاشته است. در نهایت، اقدام و عمل بر شایستگیهای خودتوسعهای حرفهای با ضریب مسیر (83/0=γ)، تأثیرگذاشته است.
پرونده مقاله
منتورینگ همتا یکی از رویکردهای نوین در توسعه حرفه ای کارمندان بهویژه اساتید دانشگاهی به شمار میرود. هدف پژوهش بررسی عناصر برنامه منتورینگ همتا برای اساتید دانشگاه ، رویکرد پژوهش کیفی و روش آن سنتز پژوهی بر اساس مدل روبرتش(2007) است. جامعه پژوهش، متشکل از 347 مقاله درب چکیده کامل
منتورینگ همتا یکی از رویکردهای نوین در توسعه حرفه ای کارمندان بهویژه اساتید دانشگاهی به شمار میرود. هدف پژوهش بررسی عناصر برنامه منتورینگ همتا برای اساتید دانشگاه ، رویکرد پژوهش کیفی و روش آن سنتز پژوهی بر اساس مدل روبرتش(2007) است. جامعه پژوهش، متشکل از 347 مقاله درباره ویژگیها و مدلهای منتورینگ همتا برای اساتید و مدرسان آموزشی است که در بازه زمانی 2005 تا 2021 میلادی در مجلات علمی معتبر ارائهشدهاند. نمونه پژوهش شامل 58 مقاله علمی پژوهشی که بهصورت هدفمند جمعآوریشدهاند. دادههای پژوهش از تحلیل کیفی اسناد موردمطالعه، گردآوریشدهاند. بر اساس تجزیهوتحلیل دادهها، مؤلفههای منتورینگ همتا در 5 بُعد و 29عامل طبقهبندی شدند. این ابعاد شامل بعد فردی(مشتمل بر عوامل؛ مهارتهای شغلی، مهارت رهبری، تعادلگرایی، مهارت تصمیم گیری، مهارت حل مسئله، مهارتهای ادراکی، دسترسی پذیری، ابعاد شخصیتی، انگیزش)، بُعد سازمانی(مشتمل بر عوامل؛ توسعه حرفهای، حمایت و تشویق، زیرساختی، توجه به مؤلفههای حرفهای، ساختار سازمانی و مدیریتی)، بُعد فرهنگی(مشتمل بر عوامل؛ توجه به الزامات فرهنگی) و بعد الزامات و بایسته(مشتمل بر عوامل؛ حفظ کرامت، مدیریت دانش پداگوژیک، استراتژی روشن، شخصیسازی فرآیند، بهصرفه بودن، امنیت، مبتنی بر اصول برنامه درسی محیط کار، مبتنی بر هیوتاگوژی، الزامات برنامه و توجه به نقش) و ارتباطات (مشتمل بر مؤلفههایی چون، ارتباطات مثبت، ارتباطات اجتماعی، ارتباط در روابط و سودمندی ) میباشد. بنابراین برای اجرای بهتر الگوهای منتورینگ همتا بهتر است به تمام این 5 بُعد توجه شود.
پرونده مقاله
انتخاب اساتید ریاضی در دانشگاهها مسئله مهمی است و استادان از ارکان اصلی دانشگاهها هستند و ارتقا کیفیت عملکرد آنها، منجر به ارتقای کیفیت رشته ریاضی دانشگاهها میشود. از فرایندهایی که بهمنظور این ارتقا کیفیت انجام میشود، ارزیابی و توسعه صلاحیتهای حرفهای اساتید ری چکیده کامل
انتخاب اساتید ریاضی در دانشگاهها مسئله مهمی است و استادان از ارکان اصلی دانشگاهها هستند و ارتقا کیفیت عملکرد آنها، منجر به ارتقای کیفیت رشته ریاضی دانشگاهها میشود. از فرایندهایی که بهمنظور این ارتقا کیفیت انجام میشود، ارزیابی و توسعه صلاحیتهای حرفهای اساتید ریاضی است. هدف از اجرای این تحقیق اولویتبندی صلاحیتهای حرفهای اساتید ریاضی دانشگاههای فرهنگیان کشور از طریق تاپسیس فازی است. تحقيق حاضر ازنظر هدف، كاربردي و ازنظر ماهيت و روش، تلفیقی از روشهای تحلیل محتوای اسنادی، توصيفي- تحليلـــــي است. جامعه آماری این تحقیق با توجه به استفاده از تکنیک دلفی، در بخش شناسایی مولفه ها شامل 12 نفر از خبرگان با تجربه ای است که در زمینه ریاضی فعال می باشند انتخاب گردید. متدولوژی این تحقیق بدین گونه است که در ابتدا با انجام مطالعه بر روی ادبیات موضوعی و پژوهش های مرتبط پیشین، 80 مؤلفه برای صلاحیتهای حرفهای اساتید ریاضی فهرست گردید، که پس از تهیه پرسشنامه و تکمیل کردن آن توسط خبرگان با استفاده از تکنیک دلفی به چهار مؤلفه و 13 زیرمولفه تلخیص شدند که این چهار مؤلفه بهصورت صلاحیت دانش حرفهای (با سه مشخصه)، صلاحیت توانایی حرفهای (با سه مشخصه)، صلاحیت مهارت حرفهای (با چهار مشخصه) و صلاحیت ویژگی حرفهای (با سه مشخصه) دستهبندی شدند. برای بررسی روایی محتوایی، پرسش نامه طراحی شده در اختیار اعضای خبرگان قرار گرفت و بر اساس نظرات اعلام شده، شاخص روایی محتوایی(CVI=0/90) و نسبت روایی محتوایی (CVR=0/87) محاسبه گردید. پایایی پرسشنامه با آلفای کرونباخ 89/0 تعیین شد. در مرحله دوم برای رتبهبندی صلاحیتهای انتخابشده تعداد پنج نفر از اساتید ریاضی دانشگاه فرهنگیان هرمزگان (پردیسهای شهید بهشتی و فاطمه الزهرا هرمزگان) بهصورت هدفمند انتخاب شدند که میزان اهمیت هركدام از شاخصها را در یك پرســـــشنامه طراحیشده تعیین نمودهاند و سپس اطلاعات با استفاده از روش تاپسیس فازی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. بر اساس یافتهها صلاحیت دانش حرفه ای ، توانایی حرفه ای ، ویژگی حرفه ای و مهارت حرفه ای به ترتیب بیشترین اهمیت را داشتند و همچنین از بین زیر مؤلفهها دانش برقراری ارتباط، دانش تخصصی، مهارت تدریس و ویژگیهای اخلاقی بیشترین وزن دهی را به خود اختصاص دادند. با توجه به نتایج بیانشده میتوان دریافت که دانشگاههای فرهنگیان میتوانند جهت انتخاب صلاحیتهای حرفهای اساتید ریاضی خود از نتایج این تحقیق استفاده نمایند.
پرونده مقاله
این پژوهش با هدف کاوش و توصیف ابعاد فرهنگ سازمانی دانشگاه فرهنگیان از منظر توسعه شایستگی های معلمی انجام شد. بر اساس هدف دو سوال پژوهش طرح گردید و به کمک طرح پژوهش کیفی با رویکرد پدیدار شناسی دنبال شد. مشارکت کنندگان مبتنی بر شیوه نمونه گیری هدفمند و با رعایت تنوع گروه چکیده کامل
این پژوهش با هدف کاوش و توصیف ابعاد فرهنگ سازمانی دانشگاه فرهنگیان از منظر توسعه شایستگی های معلمی انجام شد. بر اساس هدف دو سوال پژوهش طرح گردید و به کمک طرح پژوهش کیفی با رویکرد پدیدار شناسی دنبال شد. مشارکت کنندگان مبتنی بر شیوه نمونه گیری هدفمند و با رعایت تنوع گروه ها به تعداد 44 نفر در چهار گروه: مدیران و کارشناسان سازمان مرکزی، اساتید و دانشجویان از دانشگاه فرهنگیان؛ اساتید دانشگاه در حوزه های تعلیم و تربیت و تربیت معلم از دانشگاه های خوارزمی، تهران، تربیت مدرس، شهید بهشتی و علامه طباطبایی تهران انتخاب شدند. داده ها به کمک مصاحبه عمیق اکتشافی جمع آوری شدند. مصاحبه با اساتید، مدیران و کارشناسان سازمان مرکزی دانشگاه فرهنگیان و همچنین اساتید دیگر دانشگاه ها به شیوه انفرادی و مصاحبه با دانشجویان به شیوه گروه های کانونی انجام شد. از تحلیل داده ها ابعاد شش گانه شایستگی های معلمی: دانش نظری، دانش عملی، زاویه دید، باورهای حرفه ای، توانمندی های فردی و فراشایستگی ها با 15 مولفه؛ و در بخش فرهنگ سازمانی دانشگاه فرهنگیان، ابعاد شش گانه فلسفه تربیت، اعتماد، تربیت معلم، تعاملات درون و برون سازمانی، ارزشهای سازمانی و فاصله قدرت با 17 مولفه استنباط شد.
پرونده مقاله
منتورینگ همتا به عنوان یکی از رویکردهای نوین در توسعه حرفه¬ای اساتید در نظر گرفته می¬شود. هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی برنامه منتورینگ همتا برای اساتید دانشگاه فرهنگیان است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش داده¬ بنیاد انجام گرفت. جامعه¬ی آماری شامل اساتید دانشگاه فرهنگ چکیده کامل
منتورینگ همتا به عنوان یکی از رویکردهای نوین در توسعه حرفه¬ای اساتید در نظر گرفته می¬شود. هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی برنامه منتورینگ همتا برای اساتید دانشگاه فرهنگیان است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش داده¬ بنیاد انجام گرفت. جامعه¬ی آماری شامل اساتید دانشگاه فرهنگیان هستند که از طریق نمونهگیری هدفمند از نوع ملاک محور انتخاب شدند. داده¬ها از طریق مصاحبه¬ی نیمهساختاریافته با پانزده نفر از اساتید دانشگاه فرهنگیان استان البرز و تهران است. به منظور تجزیه و تحلیل داده¬ها از روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. برای تأمین روایی و پایایی از معیارهای لینکن و کوبا استفاده شد. نتایج پژوهش نشاندهنده¬ی سی و پنج مفهوم محوری و یازده مقوله منتخب است که در قالب مدل پارادیمی شامل برنامه¬ریزی و تدوین استراتژی کلان، نیازسنجی، نگرش، بازطراحی ساختارسازمانی، بازنگری و پالایش قوانین و طراحی نظام نوین ارزیابی عملکرد به عنوان مقوله محوری و شرایط علی (عوامل فردی و سازمانی)، عوامل زمینه¬ای (عوامل محیطی و سازمانی)، شرایط مداخله¬¬ای تسهیل¬گر(سواد اطلاعاتی و رسانه¬ای، اخلاق حرفه¬ای، حمایت و پشتیبانی، ارتباط منتورینگ و گردش شغلی، واقع¬گرایی و بازنگری در سیاست جذب)، شرایط مداخله¬گر محدودکننده(سیاست¬زدگی، کمیت¬گرایی، ضعف مدیریت منابع انسانی، دیدگاه سنتی به نیروی انسانی، ضعف ساختاری، صوری¬سازی و نگاه مقطعی) و پیامد (رشد و توسعه حرفه¬ای اساتید دانشگاه فرهنگیان) سازمان یافت.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر بررسی الگوی استقرار مدیریت دانش در سازمان آموزش و پرورش است. رویکرد پژوهش حاضر کیفی و روش آن مرور سیستماتیک براساس مدل رایت و همکاران(2007) است. آماره پژوهش، متشکل از 218 مقاله درباره مدیریت دانش در سازمان های آموزشی است که بین سال های 2016 تا 2022 میلاد چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر بررسی الگوی استقرار مدیریت دانش در سازمان آموزش و پرورش است. رویکرد پژوهش حاضر کیفی و روش آن مرور سیستماتیک براساس مدل رایت و همکاران(2007) است. آماره پژوهش، متشکل از 218 مقاله درباره مدیریت دانش در سازمان های آموزشی است که بین سال های 2016 تا 2022 میلادی و 1392 تا 1401 شمسی در مجلات علمی معتبر ارائه شده اند. نمونه پژوهش شامل32 مقاله است که به صورت هدفمند جمع آوری و براساس پایش موضوعی داده-ها انتخاب شده اند. داده های پژوهش از تحلیل کیفی اسناد مورد مطالعه، گردآوری شده اند. بر اساس تجزیه و تحلیل داده ها، شایستگی های مشاوران در 4 بُعد و 17 عامل طبقه بندی شدند. این ابعاد شامل بُعد رفتاری(مشتمل بر ویژگی مهارت های ادراکی، سواد رسانه ای، مدیریت دانش، انگیزش و تعهد)، بُعد سازمانی(مشتمل بر عوامل؛ استراتژی مدیریت دانش سازمانی، رویکرد مدیریت منابع انسانی، کارراهه شغلی،راهبردهای مدیریت دانش پداگوژیک، رویکرد مدیریت سازمانی، منتورینگ و فرهنگ سازمانی )، بُعد فرهنگی – اجتماعی (مشتمل بر ویژگی هایی چون نگرش فرهنگی- اجتماعی و سرمایه اجتماعی) و بُعد زمینه ای (مشتمل بر عوامل؛ فراهم کردن زیرساخت و پشتیبانی) می باشد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر، با هدف بررسی جوانب تاریک و تیره شخصیت بر پنهانسازی دانش با نقش میانجی فرهنگ یادگیری سازمانی صورت پذیرفته است. پژوهش حاضر ذیل پارادایم اثباتی و در گروه پژوهشهای کاربردی است. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش 3 پرسشنامه استاندارد است، طیف مورداستفاده چکیده کامل
پژوهش حاضر، با هدف بررسی جوانب تاریک و تیره شخصیت بر پنهانسازی دانش با نقش میانجی فرهنگ یادگیری سازمانی صورت پذیرفته است. پژوهش حاضر ذیل پارادایم اثباتی و در گروه پژوهشهای کاربردی است. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش 3 پرسشنامه استاندارد است، طیف مورداستفاده در پرسشنامه پژوهش طیف لیکرت است. پایایی ابزار پژوهش نیز بر اساس آزمون آلفای کرونباخ مولفههای مثلث تاریک شخصیت (75/0)، پنهانسازی دانش (77/0)، فرهنگ یادگیری سازمانی (71/0) به تأیید رسیده است، جامعه آماری پژوهش شامل اساتید دانشگاه تهران است. حجم نمونه در این پژوهش با استفاده از نرمافزار نمونهگیری Spss Sample power برابر با 187 نفر و شیوه نمونهگیری در این پژوهش نمونهگیری در دسترس است. ابزار تجزیهوتحلیل اطلاعات پرسشنامهای پژوهش نرمافزار آماری SPSS و AMOS است. بهمنظور عدم وجود تأثیر بین متغیرها و تعمیم نتایج بهدستآمده از حجم نمونه به جامعه آماری از مدل رگرسیونی ساده، مدل میانجی و مدل مسیر جهت ارزیابی فرضیههای پژوهش و مدل مفهومی پژوهش استفاده شد.. بنابراین با توجه به یافتههای حاصل از پژوهش میتوان اذعان نمود مثلث تاریک شخصیت بر پنهانسازی دانش تأثیرگذار بوده و 31 درصد واریانس پنهانسازی دانش توسط مولفه مثلث تاریک شخصیت تبیین شده است. ابعاد مثلث تاریک شخصیت (ماکیاولیسم، خودشیفتگی، بعد اختلالات فکری و روانی) بر پنهانسازی دانش تأثیرگذار است. 38 درصد واریانس مولفه پنهانسازی دانش توسط ابعاد مثلث تاریک شخصیت (ماکیاولیسم، خودشیفتگی، بعد اختلالات فکری و روانی) تبیین شده است. در تأثیر مثلث تاریک شخصیت بر پنهانسازی دانش متغیر فرهنگ یادگیری سازمانی دارای نقش میانجی جزئی است.
پرونده مقاله
هدف این پژوهش که با رویکرد کیفی و پدیدارشناسانه انجام شد، شناسایی شایستگی¬های مورد نیاز دانش¬آموختگان ارشد مدیریت آموزشی برای رهبری آموزشی در شرایط ووکا بوده است و در این راستا ضمن توجه به چالش¬های مراکز آموزشی در مدیریت و پاسخ به همه¬گیری¬ بیماری کووید 19 به¬عنوان یک م چکیده کامل
هدف این پژوهش که با رویکرد کیفی و پدیدارشناسانه انجام شد، شناسایی شایستگی¬های مورد نیاز دانش¬آموختگان ارشد مدیریت آموزشی برای رهبری آموزشی در شرایط ووکا بوده است و در این راستا ضمن توجه به چالش¬های مراکز آموزشی در مدیریت و پاسخ به همه¬گیری¬ بیماری کووید 19 به¬عنوان یک مورد قابل مطالعه در دنیای ووکا (دنیای ناپایدار، نامشخص، پیچیده و مبهم)، با نمونهگیری هدفمند و مصاحبه¬های نیمه¬ساختار یافته از تجربه دانش¬آموختگان مدیریت آموزشی در مواجهه با بحران کووید 19؛ انتظارات کارفرمایان آنان؛ دیدگاه اعضای هیأت علمی و سیاست¬گذاران استفاده شد. یافته¬های پژوهش پس از تحلیل داده¬ها با تکنیک مفهوم¬بندی و مقوله بندی، ضمن اشاره به چالش¬های مدیریت آموزش در شرایط ووکا، 25 شایستگی موردنیاز برای مدیران آموزشی را نشان می¬دهد که برخی از این شایستگی¬ها ازجمله خودتنظیمی، خودرهبری، خودکارآمدی، توانایی بهره¬گیری از ظرفیت¬های جامعه، شبکه¬سازی، تطبیق پذیری، جرأت ورزی، تاب آوری، داشتن مهارت در فناوری¬های نوپدید، مدیریت اضطراب و پریشانی و مدیریت آموزش و یادگیری الکترونیکی با فراوانی بسیار کم در اکثر الگو¬های شایستگی مدیران آموزشی مغفول مانده است.
پرونده مقاله
در دهههای اخیر راهبردهای گوناگونی برای توسعه سرمایه انسانی توسط سازمان های پیش رو در پیش گرفته شده است. یکی از بهترین ابزارها از نقطه نظر متخصصان حوزه منابع انسانی برای این منظور، برنامه های ارشادگری است. افزون بر این، تحولات فناورانه در محیطهای سازمانی، اهمیّت توجه ب چکیده کامل
در دهههای اخیر راهبردهای گوناگونی برای توسعه سرمایه انسانی توسط سازمان های پیش رو در پیش گرفته شده است. یکی از بهترین ابزارها از نقطه نظر متخصصان حوزه منابع انسانی برای این منظور، برنامه های ارشادگری است. افزون بر این، تحولات فناورانه در محیطهای سازمانی، اهمیّت توجه به ارشادگری برخط را دو چندان نموده است. هدف پژوهش حاضر ارائه چارچوب مدل آموزشی ارشادگری برخط، مبتنی بر تسهیم یا به اشتراک گذاری دانش برای آموزش مشاغل کلیدی صنعت حمل و نقل ریلی کشور بود. پژوهش حاضر کیفی و مبتنی بر پارادایم تفسیرگرایی است که با استفاده از روش فراترکیب و مطالعه موردی کیفی، چارچوب مدل آموزشی طراحی گردید. با کاوش مطالعات مرتبط جهانی در ابتدا با استفاده از روش فراترکیب تعداد 23 مقاله منتخب بعد از مراحل ارزیابی کیفیت که با معیارهای مورد پذیرش منطبق بود، مورد بررسی قرار گرفت. در مرحله بعد در مطالعه موردی با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند با 30 نفر از افراد خبره در حوزه صنعت ریلی کشور مصاحبه انجام شد. سپس مضامین حاصل از روش فراترکیب و مضمونهای مصاحبه ها مورد تحلیل و جمع بندی قرار گرفت. نتایج پژوهش فراترکیب و مطالعه موردی نشان داد که مولفه های فرهنگ سازمانی، منابع مالی و بودجه، ارزیابی و کنترل، حمایت و پشتیبانی، ارتباطات، منابع انسانی، برنامهریزی، ساختار سازمانی، شرایط محیطی، فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی از ابعاد اصلی مدل آموزشی ارشادگری برخط هستند. همچنین هر یک از این مولفه ها در برگیرنده زیر مولفه هایی بوده که ارشادگری برخط را تحت تاثیر قرار می دهند.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر طراحی مدل استقرار سیستم مدیریت دانش در سازمان تأمین اجتماعی استان هرمزگان است. روش پژوهش حاضر، کیفی از نوع داده بنیاد است. جامعه مطالعاتی متخصصان حوزه مدیریت دانش، کارکنان دارای 10 سال سابقه و بالاتر، روسای ادارات و معاونین سازمان تأمین اجتماعی استان هرمز چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر طراحی مدل استقرار سیستم مدیریت دانش در سازمان تأمین اجتماعی استان هرمزگان است. روش پژوهش حاضر، کیفی از نوع داده بنیاد است. جامعه مطالعاتی متخصصان حوزه مدیریت دانش، کارکنان دارای 10 سال سابقه و بالاتر، روسای ادارات و معاونین سازمان تأمین اجتماعی استان هرمزگان است. برای انتخاب افراد از نمونهگیری نظری از نوع هدفمند استفاده شد. کدگذاری دادهها با استفاده از نرمافزار مکس کیودا انجام گردید. یافتههای تحقیق با استفاده از فرایند کدگذاری نشان داد 177 کد اولیه در قالب مدل عوامل مؤثر (علی و زمینهای، مداخله، راهبرد و پیامد) بر استقرار سیستم مدیریت دانش در سازمان تأمین اجتماعی استان هرمزگان تأثیرگذار هستند و 147 کد اولیه به عنوان شاخصهای ارزیابی الگو انتخاب شد. این کدها در مفاهیم و مقولات محوری جای گرفت بر اساس یافتههای پژوهش مقولههای «مدیریت مشارکتی، شایستگی حرفهای کارکنان، رسالت سازمان و حمایت دولت» به عنوان شرایط علی، مقولههای «سیستمهای اطلاعاتی و مدیریتی، راهبرد و رهبری، فراموشی هدفمند، جو رقابتی و زیرساخت فناوری» به منزله شرایط بســتر، مقولههای «ساختار سازمانی، اشتراک سازمانی، چشمانداز سازمانی، میزان تفویض اختیار و نظارت و کنترل» بهمنزله شرایط مداخلهگر، مقولههای «مهندسی معکوس، آموزش و تربیت، طراحی دورههای آموزشی و توانمندسازی کارکنان» به عنوان راهبرد و 6 مقوله (تقویت مهارتهای خودتنظیمی، تقویت انگیزش شغلی، افزایش تعهد سازمانی، انعطافپذیری در ارتباطات، کارآفرینی و نوآوری، بهبود عملکرد سازمانی) به عنوان پیامدهايِ استقرار سیستم مدیریت دانش در سازمان تأمین اجتماعی احصــاء شــدهانــد.
پرونده مقاله
منابع انسانی، مهمترین منبع راهبردی سازمان ها به شمار می آیند و تحلیل راهبردی و برنامه ریزی استراتژیک منابع انسانی یکی از مسئولیت های اصلی سازمان ها برای بهره گیری هرچه بیشتر از سرمایه های انسانی است. آنجایی که هدف پژوهش حاضر، تدوین استراتژیهای توسعه و بهبود بهرهوری م چکیده کامل
منابع انسانی، مهمترین منبع راهبردی سازمان ها به شمار می آیند و تحلیل راهبردی و برنامه ریزی استراتژیک منابع انسانی یکی از مسئولیت های اصلی سازمان ها برای بهره گیری هرچه بیشتر از سرمایه های انسانی است. آنجایی که هدف پژوهش حاضر، تدوین استراتژیهای توسعه و بهبود بهرهوری منابع انسانی در سازمان جهاد دانشگاهی علم و صنعت است، این مطالعه ابتدا به شناسایی و احصاء نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدیدهای منابع انسانی و سپس ارایه استراتژیهای توسعه و تدوین برنامههای عملیاتی و اقدامات متناسب با استراتژیها در سازمان جهاد دانشگاهی علم و صنعت پرداخته است. در این راستا افراد به شیوه تدریجی (هدفمند) از بین مدیران، خبرگان و متخصصان سازمان جهاد دانشگاهی علم و صنعت انتخاب شده اند. تکنیک مورد استفاده برای تجزیه وتحلیل نتایج نیز رویکرد نقاط مرجع استراتژیک (SRP) است. نتایج حاصل از یافته ها نشان می دهد راهبرد اصلی و کلی سازمان، راهبرد تهاجمی (توسعه) است. همچنین پس از بررسی ماتریس ارزیابی عوامل داخلی و خارجی در حوزه های وظیفه ای منابع انسانی و نظرات افراد خبره در زمینه تحلیل عوامل داخلی و خارجی منابع انسانی سازمان، با بررسی های انجام شده و همچنین در نظر گرفتن سمت و سوی سیاست های شناسایی شده در این حوزه، استراتژی های منابع انسانی در ماتریس SWOT تدوین گردید. نتايج به دست آمده، حاکي از این است که استراتژی مناسب برای مشاغل اصلی و تخصصی صف، مشاغل ستادی تخصصی و ستادی عمومی در سازمان جهاد دانشگاهی علم و صنعت، استراتژی متعهدانه، استراتژی مناسب برای مشاغل خدمات عمومی، استراتژی ثانويه و استراتژی مناسب برای مشاغل قرارداد کار معین، استراتژی پیمانکارانه مي باشد.
پرونده مقاله
هدف این پژوهش شناسایی و مدلیابی عوامل موثر بر مدیریت دانش در سازمان¬های نظام مهندسی مبتنی بر رهیافت ترکیبی تحلیل مضمون و حداقل مربعات جزئی در SEM، است. در بخش کیفی این تحقیق، با استفاده از روش هدفمند قضاوتی، از نظرات 12 نفر از اساتید و خبرگان سازمان¬های نظام مهندسی ساخت چکیده کامل
هدف این پژوهش شناسایی و مدلیابی عوامل موثر بر مدیریت دانش در سازمان¬های نظام مهندسی مبتنی بر رهیافت ترکیبی تحلیل مضمون و حداقل مربعات جزئی در SEM، است. در بخش کیفی این تحقیق، با استفاده از روش هدفمند قضاوتی، از نظرات 12 نفر از اساتید و خبرگان سازمان¬های نظام مهندسی ساختمان مستقر در استان تهران استفاده شد. همچنین، در بخش آماری تحقیق و بر اساس روش تحلیل توان، از نظرات 232 نفر از کارشناسان مرتبط با مبحث تحقیق در کلیه سازمان¬های نظام مهندسی ساختمان سطح کشور استفاده گردید. فرایند تجزیه و تحلیل داده¬ها در دو مرحله انجام شد که شامل شناسایی عوامل موثر بر مدیریت دانش در سازمان¬های نظام مهندسی از طریق مصاحبه و با استفاده از روش تحلیل تم و بررسی روابط، برازش و اعتبارسنجی مدل تحقیق از طریق ابزار پرسشنامه و مدل سازي معادلات ساختاري با رویکرد حداقل مربعات جزئی است. نتایج تحقیق نشان داد، مدیریت دانش در سازمان¬های نظام مهندسی فرایندی گام به¬گام داشته و از پنج مرحله تبیین قصد راهبردی و ضرورت نیاز به مدیریت دانش؛ برقراری ارتباط و ارتقا سرمایه فرهنگی، اجتماعی و سرمایه فناورانه؛ تحلیل نیازهای فعلی سازمان در راستای تعیین بهترین شیوه مدیریت دانش؛ تأمین و اجرای مدیریت دانش با رویهها و منابع کاملاً مشخص؛ ارزیابی و نظارت مستمر بر اجرای مدیریت دانش جدید و اصلاح، تشکیل شده است.
پرونده مقاله
مطالعه عوامل و راهکارهای مؤثر بر موفقیت برنامه های توسعه و بهسازی اعضای هیئت علمی، می تواند بر اثربخشی بیشتر این برنامه ها و بهبود کیفیت خدمات آموزش عالی تأثیر گذار باشد. در همین راستا، هدف این پژوهش شناسایی عوامل و راهکارهای مؤثر بر موفقیت برنامه¬های توسعه و بهسازی اع چکیده کامل
مطالعه عوامل و راهکارهای مؤثر بر موفقیت برنامه های توسعه و بهسازی اعضای هیئت علمی، می تواند بر اثربخشی بیشتر این برنامه ها و بهبود کیفیت خدمات آموزش عالی تأثیر گذار باشد. در همین راستا، هدف این پژوهش شناسایی عوامل و راهکارهای مؤثر بر موفقیت برنامه¬های توسعه و بهسازی اعضای هیئت علمی می باشد. پژوهش حاضر با روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است. شرکت کنندگان پژوهش اعضای هیئت علمی دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی شهر تهران بودند که 15 نفر برای انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته انتخاب شدند. روش انتخاب مشارکت کنندگان، نمونه گیری هدفمند و از نوع ملاکی بود. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز روش تحلیل مضمون استفاده شده است. با توجه به یافته های پژوهش، 6 عامل مؤثر و 20 راهکار شناسایی شد که عبارتند از: عامل زمینه و بسترسازی (شامل: فراهم نمودن امکانات، ایجاد و تقویت مراکز بالندگی، اقناع مدیران و جلب مشارکت اساتید)، عامل برنامه ریزی (شامل: تعدیل حجم کاری اساتید، احیا و تقویت انواع روش های، استفاده از انواع روش های ارائه آموزش و زمانبندی)، عامل محتوا (شامل: ارائه محتوای کاربردی، ارتباط عناوین آموزشی و آیین نامه ارتقا و توسعه همه-جانبه) عامل ارتباط و همکاری (شامل: ایجاد شیکه های یادگیری، ایجاد فرصت همکاری و مشارکت و بهبود ارتباط برنامه ریزان و اساتید)، عامل انگیزه توسعه (شامل: حقوق و دستمزد، ارائه مشوق های آموزش و توسعه و اقناع اساتید)، عامل حمایت و پیگیری (شامل: حمایت از آموزش در عمل، استمرار برنامه های توسعه و ارزیابی). توجه به عوامل مؤثر بر موفقیت این برنامه ها و بهره برداری از راهکارهای ارائه شده در پژوهش حاضر بر اثربخشی برنامه های توسعه و بهسازی تأثیر گذار خواهد بود.
پرونده مقاله
در شرکت¬های دانش¬بنیان، سرمایه اصلی دانش است و لازمه بهره¬مندی از این سرمایه در اختیار داشتن کارکنان دانشی است. کارکنانی که یادگیرندگان مادام¬العمر هستند. بااینحال، در محیط متلاطم این شرکت¬ها رویکردهای یادگیری سنتی پاسخگوی نیاز آنها نیست. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر ار چکیده کامل
در شرکت¬های دانش¬بنیان، سرمایه اصلی دانش است و لازمه بهره¬مندی از این سرمایه در اختیار داشتن کارکنان دانشی است. کارکنانی که یادگیرندگان مادام¬العمر هستند. بااینحال، در محیط متلاطم این شرکت¬ها رویکردهای یادگیری سنتی پاسخگوی نیاز آنها نیست. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر ارائه چارچوب یادگیری متناسب برای شرکت¬های دانش¬بنیان بود. بهمنظور تحقق این هدف، روش کیفی فراترکیب انتخاب و تحلیل ادبیات موضوع بر اساس مراحل هفتگانه سندلوسکی و باروسو انجام شد. با بررسی ادبیات موضوع در ابتدا 250 منبع شناسایی با استفاده از روش فراترکیب تعداد 50 مقاله که با معیارهای مورد پذیرش منطبق بودند، تحلیل شدند. نتایج بیانگر آن بود که مؤلفههای محیط فراسازمانی، محیط سازمانی، جوهره شرکت¬های دانشبنیان و رویکردهای یادگیری از ابعاد مهم چارچوب یادگیری شرکت¬های دانش¬بنیان هستند. هر یک از این مؤلفهها در برگیرنده زیر مؤلفههایی بوده که یادگیری در شرکت¬های دانش¬بنیان را تحت تأثیر قرار می¬دهند لذا با توجه به زیرمولفه¬ها در محیط فراسازمانی متلاطم، محیط سازمانی متاثر از آنکه تأکید بر ساختار چابک، فرهنگ باز، فرهنگ مشارکتی، طراحی شغل ارگانیک و فضای کار مستقل دارد، جوهره شرکت¬های دانشبنیان با مختصاتی نظیر تخصص محوری، نوآوری محوری، تیم محوری یادگیری محوری، ارتباط محوری و دانش محوری شکل گرفته است. در نهایت سه رویکرد یادگیری مورد توجه در شرکت¬های دانشبنیان شامل یادگیری عملی، خودراهبر و مشارکتی بود که در ادبیات بیشترین تناسب را با شرکت¬های دانش¬بنیان دارا بودند؛ بنابراین میتوان نتیجهگیری گرفت که توجه به مؤلفههای شناسایی شده به همراه زیر مؤلفههای آن نقش مهمی در تدوین چارچوب یادگیری متناسب برای شرکت¬های دانشبنیان ایفا مینمایند.
پرونده مقاله
چکیده:
جانشینپروری، راهبردی مؤثر در حفظ و توسعه منابع انسانی در سازمانهاست. به رغم آنکه جانشینپروری، راهبردی مؤثر برای تمرکز در ایجاد یک ساختار منظم برای سازمانها میباشد، لکن بسیاری از شرکتها فاقد برنامهریزی منظم جانشینپروری بوده به نحویکه افراد با مهارتها و چکیده کامل
چکیده:
جانشینپروری، راهبردی مؤثر در حفظ و توسعه منابع انسانی در سازمانهاست. به رغم آنکه جانشینپروری، راهبردی مؤثر برای تمرکز در ایجاد یک ساختار منظم برای سازمانها میباشد، لکن بسیاری از شرکتها فاقد برنامهریزی منظم جانشینپروری بوده به نحویکه افراد با مهارتها و تخصصهای لازم نمیتوانند در سمتهای مشخص استقرار یابند. بر این اساس هدف این مقاله، یافتن مؤلفههای مؤثر بر جانشینپروری با رویکرد جذب و توسعه استعدادهای دانشگاهی در شرکتهای مهندسی است. در این پژوهش، از روش کیفی فراترکیب، استفاده شده است. پس از جسـتجـوي كليدواژههاي تخصصي پژوهش در پايگاه هاي معتبر ملـي و بـين المللـي در بـازه زمـاني 1997 تـا 2023 نهایتاً از تعداد 2181 پژوهش در زمینه مطالعه 91 پژوهش براي تحليل انتخاب و از اطلاعات آنها استفاده شد. پس از تحلیل، جانشینپروری با رویکرد جذب و توسعه استعدادهای دانشگاهی در شرکتهای مهندسی در 5 بعد اصلی شامل: ایجاد تعهد، تعیین خطمشی، جذب و توسعه استعدادهای دانشگاهی، برنامه بهسازی رهبری، ارزیابی برنامه و 11 مؤلفه و 30 زیرمؤلفه طبقهبندی گردید. با توجه به یافتههای به دست آمده در شناسایی ابعاد و مؤلفههای جانشینپروری با رویکرد جذب و توسعه استعدادهای دانشگاهی سهم یاری این پژوهش، کمک به شرکتها در تدوین و اجرای برنامهریزی جانشینپروری با استفاده از جذب و توسعه استعدادهای دانشگاهی است.
پرونده مقاله
تعالی حرفه ای مدرسان تربیت معلم نقشی موثر بر کیفیت بخشی نظام تربیت معلم دارد و برون داد آن معلمان شایسته ای خواهند بود که به ارتقای نظام آموزش و پرورش کشور کمک خواهند کرد. در این راستا، این پژوهش با هدف شناخت مولفه های برنامه درسی تعالی حرفه ای مدرسان تربیت معلم فنلاند چکیده کامل
تعالی حرفه ای مدرسان تربیت معلم نقشی موثر بر کیفیت بخشی نظام تربیت معلم دارد و برون داد آن معلمان شایسته ای خواهند بود که به ارتقای نظام آموزش و پرورش کشور کمک خواهند کرد. در این راستا، این پژوهش با هدف شناخت مولفه های برنامه درسی تعالی حرفه ای مدرسان تربیت معلم فنلاند و آمریکا به عنوان دو کشور توسعه یافته بر اساس یک طرح پژوهش نظری مبتنی بر راهبرد اسنادی-تحلیلی انجام شد. روش جمع آوری داده ها، مطالعه منابع مکتوب شامل کتاب، مقاله، و اسناد در باره برنامه درسی تعالی حرفه ای مدرسان تربیت معلم کشورهای فنلاند و آمریکا از سال 2000 تا 2023 بود. از تحلیل داده ها، طیفی وسیع از مقوله ها استخراج و سپس در سه مقوله اصلی و کلی تر چشم انداز، محتوا و شیوه های اجرای برنامه ها سازماندهی شدند. آینده پژوهی به عنوان مقولۀ فرعی چشم انداز برنامه های درسی هر دو کشور، یک عامل اثرگذار در تدوین محتوا و شیوه های اجرای برنامه های آن ها است. همچنین محتوای برنامه های درسی در این دو کشور از انعطاف پذیری و شمولیت برخوردار است و پیوند نظر با عمل مورد تاکید است. استراتژی های آموزشی و استراتژی های عدالت خواهانه و ضد استعماری به عنوان دو استراتژی مکمل در شیوه های اجرای برنامه ها استفاده گردیده است. در تمامی برنامه ها احترام به استقلال حرفه ای و توسعه حس عاملیت به عنوان یک مقوله اثر گذار در تعالی حرفه ای مدرسان مورد تاکید است.
پرونده مقاله