پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش و رابطه رهبری معنوی در توانمندسازی کارکنان دانشگاه گیلان انجام شد. این مطالعه یک پژوهش توصیفی – تحلیلی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل 650 نفر (کارشناسان اداری و آموزشی) دانشگاه گیلان بودند که از این تعداد 100 نفر به عنوان نمونه با روش ن چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش و رابطه رهبری معنوی در توانمندسازی کارکنان دانشگاه گیلان انجام شد. این مطالعه یک پژوهش توصیفی – تحلیلی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل 650 نفر (کارشناسان اداری و آموزشی) دانشگاه گیلان بودند که از این تعداد 100 نفر به عنوان نمونه با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب شدند. جهت جمع آوری دادهها از دو پرسشنامه رهبری معنوی فرای و دیگران (2005) و پرسشنامه توانمندسازی اسپریتزر (1995) که از روایی و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند، استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس، آزمون t مستقل و آزمون تعقیبی و از طریق spss انجام شد. نتايج یافته ها نشان داد که متغیرهای رهبری معنوی در توانمند سازی کارکنان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. به طوریکه رهبری معنوی با توانمندسازی کارکنان (53/0r=) در سطح معناداری همبستگی مثبت و معنادار دارند. در مقابل توانمندسازی کارکنان با چشمانداز سازمانی (36/0r=)، عشق به نوعدوستی(40/0r=) ، ایمان به کار (55/0r=) ، معناداری در کار (34/0r=) ، عضویت درسازمان (37/0r=)، تعهدسازمانی (62/0r=) و بازخورد عملکرد (31/0r=) رابطه علی معنادار و مثبتی دارند. پیشنهاد می شود که سازمان های امروزی برای بقای خود در دنیای رقابتی عصر حاضر برای نقش رهبری معنوی در فرآیند توانمندسازی کارکنان اهمیت بسزایی قایل شوند.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزشهای فنی و حرفهای بر شاخصهای توسعه انسانی میباشد. روش پژوهش از نوع شبهآزمایشی، تکگروهی با پیش آزمون و پس آزمون بوده و جامعه آماری این پژوهش 30 آموزشگاه آزاد فنی و حرفهای با تعداد 3800 نفر کارآموز که در سه ماهه چهارم سال 1391در این چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزشهای فنی و حرفهای بر شاخصهای توسعه انسانی میباشد. روش پژوهش از نوع شبهآزمایشی، تکگروهی با پیش آزمون و پس آزمون بوده و جامعه آماری این پژوهش 30 آموزشگاه آزاد فنی و حرفهای با تعداد 3800 نفر کارآموز که در سه ماهه چهارم سال 1391در این آموزشگاهها ثبتنام نموده بودند. تعداد نمونهها 246 نفر (123 نفر زن و 123 نفر مرد) به صورت تصادفی بر اساس جدول تعیین حجم نمونه مورگان، انتخاب گردیده و روش نمونهگیری به صورت تصادفی خوشهای انجام گرفت. ابزار سنجش، پرسشنامه محققساخته، که پایایی سؤالات پرسشنامه با استفاده از آزمون ضریب آلفای کرونباخ برابر 0.85 محاسبه شده است. نتایج پژوهش نشان داد که، آموزشهای فنی و حرفهای بر کاهش میزان بیکاری و فقر تأثیر داشته است. همچنین در افزایش امید به زندگی و بهبود شرایط زندگی نیز مؤثر بوده و باعث افزایش توانمندسازی و سلامت روان در افراد آموزشدیده گردیده است. همچنین نشان داد که میزان تأثیر آموزشهای فنی و حرفهای بر مؤلفههای شاخص توسعه انسانی، در زنان و مردان در آموزشگاههای آزاد استان البرز تفاوت وجود دارد. بنابراین نتایج بدست آمده در این پژوهش حاکی از این امر است که آموزشهای فنی و حرفهای بر شاخص توسعه انسانی ازجمله کاهش میزان بیکاری و فقر و افزایش امید به زندگی و بهبود شرایط زندگی و افزایش توانمندسازی و سلامت روان فراگیران تأثیر داشته و تمامی فرضیهها با اطمینان 99% در سطح معناداری 0.001 مورد تأیید قرار گرفت.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر روش مربیگری بر توانمندسازی روان شناختی معلمان پایه اول ابتدایی در استان خوزستان، منطقه صیدون انجام شده است. اثر یاد شده از جهت رویکرد کمی، از جهت هدف کاربردی و از حیث طرح پژوهش، نیمهآزمایشی (پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل) میباشد. جام چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر روش مربیگری بر توانمندسازی روان شناختی معلمان پایه اول ابتدایی در استان خوزستان، منطقه صیدون انجام شده است. اثر یاد شده از جهت رویکرد کمی، از جهت هدف کاربردی و از حیث طرح پژوهش، نیمهآزمایشی (پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل) میباشد. جامعه ی آماری تحقیق بالغ بر چهل نفر و حجم نمونه که از افراد داوطلب و دردسترس استفاده نمودهایم 28 نفر (17 آقا و 11 خانم) میباشد که به طور تصادفی در دو گروه 14 نفره گواه و آزمایش قرار گرفتند. ابزار به کار رفته شامل پرسشنامه توانمندسازی روانشناختی اسپریتزر با ضریب پایایی 81/0. است. مربیگری این پروژه از طریق ارتباط با گروه آزمایش و ارایه بسته آموزشی حضوری و غیرحضوری به مدت سه ماه اعمال شد. تجزیه و تحلیل دادهها از طریق آمار توصیفی که شامل جدول میانگین و انحراف معیار و آماراستنباطی، آزمون تی مستقل، تحلیل کواریانس با کمک نرمافزار انجام شد. نتیجه پژوهش نشان داد میانگین توانمندسازی روانشناختی و اکثر ابعاد آن در پس آزمون گروه آزمایش تفاوت معناداری با پیشآزمون داشته است. بنابراین مربیگری سبب توانمندسازی روان شناختی معلمان گردیده است.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش و رابطه رهبری معنوی در توانمندسازی کارکنان دانشگاه گیلان انجام شد. این مطالعه یک پژوهش توصیفی – تحلیلی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل 650 نفر (کارشناسان اداری و آموزشی) دانشگاه گیلان بودند که از این تعداد 100 نفر به عنوان نمونه با روش ن چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش و رابطه رهبری معنوی در توانمندسازی کارکنان دانشگاه گیلان انجام شد. این مطالعه یک پژوهش توصیفی – تحلیلی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل 650 نفر (کارشناسان اداری و آموزشی) دانشگاه گیلان بودند که از این تعداد 100 نفر به عنوان نمونه با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب شدند. جهت جمع آوری دادهها از دو پرسشنامه رهبری معنوی فرای و دیگران (2005) و پرسشنامه توانمندسازی اسپریتزر (1995) که از روایی و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند، استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس، آزمون t مستقل و آزمون تعقیبی و از طریق spss انجام شد. نتايج یافته ها نشان داد که متغیرهای رهبری معنوی در توانمند سازی کارکنان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. به طوریکه رهبری معنوی با توانمندسازی کارکنان (53/0r=) در سطح معناداری همبستگی مثبت و معنادار دارند. در مقابل توانمندسازی کارکنان با چشمانداز سازمانی (36/0r=)، عشق به نوعدوستی(40/0r=) ، ایمان به کار (55/0r=) ، معناداری در کار (34/0r=) ، عضویت درسازمان (37/0r=)، تعهدسازمانی (62/0r=) و بازخورد عملکرد (31/0r=) رابطه علی معنادار و مثبتی دارند. پیشنهاد می شود که سازمان های امروزی برای بقای خود در دنیای رقابتی عصر حاضر برای نقش رهبری معنوی در فرآیند توانمندسازی کارکنان اهمیت بسزایی قایل شوند.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزشهای فنی و حرفهای بر شاخصهای توسعه انسانی میباشد. روش پژوهش از نوع شبهآزمایشی، تکگروهی با پیش آزمون و پس آزمون بوده و جامعه آماری این پژوهش 30 آموزشگاه آزاد فنی و حرفهای با تعداد 3800 نفر کارآموز که در سه ماهه چهارم سال 1391در این چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزشهای فنی و حرفهای بر شاخصهای توسعه انسانی میباشد. روش پژوهش از نوع شبهآزمایشی، تکگروهی با پیش آزمون و پس آزمون بوده و جامعه آماری این پژوهش 30 آموزشگاه آزاد فنی و حرفهای با تعداد 3800 نفر کارآموز که در سه ماهه چهارم سال 1391در این آموزشگاهها ثبتنام نموده بودند. تعداد نمونهها 246 نفر (123 نفر زن و 123 نفر مرد) به صورت تصادفی بر اساس جدول تعیین حجم نمونه مورگان، انتخاب گردیده و روش نمونهگیری به صورت تصادفی خوشهای انجام گرفت. ابزار سنجش، پرسشنامه محققساخته، که پایایی سؤالات پرسشنامه با استفاده از آزمون ضریب آلفای کرونباخ برابر 0.85 محاسبه شده است. نتایج پژوهش نشان داد که، آموزشهای فنی و حرفهای بر کاهش میزان بیکاری و فقر تأثیر داشته است. همچنین در افزایش امید به زندگی و بهبود شرایط زندگی نیز مؤثر بوده و باعث افزایش توانمندسازی و سلامت روان در افراد آموزشدیده گردیده است. همچنین نشان داد که میزان تأثیر آموزشهای فنی و حرفهای بر مؤلفههای شاخص توسعه انسانی، در زنان و مردان در آموزشگاههای آزاد استان البرز تفاوت وجود دارد. بنابراین نتایج بدست آمده در این پژوهش حاکی از این امر است که آموزشهای فنی و حرفهای بر شاخص توسعه انسانی ازجمله کاهش میزان بیکاری و فقر و افزایش امید به زندگی و بهبود شرایط زندگی و افزایش توانمندسازی و سلامت روان فراگیران تأثیر داشته و تمامی فرضیهها با اطمینان 99% در سطح معناداری 0.001 مورد تأیید قرار گرفت
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر شناخت تأثیر آموزش کارکنان بر توانمندسازی منابع انسانی در یکی از مؤسسات صنایع دفاعی میباشد. پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری دادهها توصیفی- پیمایشی محسوب میشود. جامعه آماری آن شامل کلیه کارکنانی است که دارای مدرک فوق دیپلم به بالا میبا چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر شناخت تأثیر آموزش کارکنان بر توانمندسازی منابع انسانی در یکی از مؤسسات صنایع دفاعی میباشد. پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری دادهها توصیفی- پیمایشی محسوب میشود. جامعه آماری آن شامل کلیه کارکنانی است که دارای مدرک فوق دیپلم به بالا میباشند و در دورههای آموزشی مدنظر شرکت کردهاند و با روش نمونهگیری تصادفی 76 نفر انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتهاند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه محقق ساخته است که از روایی و پایایی قابل قبول برخوردار است. در تحلیل دادهها در بخش توصیفی از ميانگين و انحراف استاندارد و در بخش استنباطي نيز از آزمونهاي T-test تکنمونهای و گروههای مستقل و تحليل واريانس Anova و از آزمون تعقیبی توکی و آزمون فریدمن استفاده گرديده است. بر اساس یافتههای تحقیق مشاهده شد که آموزش کارکنان بر توانمندسازی منابع انسانی تأثیر مثبت و معنادار دارد و آموزش کارکنان بر ابعاد توانمندسازی (روشنی اهداف، رفتار اخلاقی، ارتقاء روحیه، پیشبرد کار تیمی و ایجاد محیط کاری سالم) تأثیری معنادار دارد. اما بر ابعاد ارتباطات سازنده و ایجاد روحیه مشارکتجویی تأثیری نداشته است همچنین سن، میزان تحصیلات، سابقه خدمت و پست سازمانی بر نگرش کارکنان در زمینه توانمندسازی تأثیر دارد. اما نوع دوره آموزشی بر نگرش کارکنان نسبت به تأثیر آموزش بر توانمندسازی منابع انسانی تأثیری ندارد. در نهایت اولویتبندی تأثیر آموزش کارکنان بر ابعاد توانمندسازی نشان میدهد ارتقاء روحیه بیشترین و ارتباطات کمترین مقدار را به خود اختصاص داده است.
پرونده مقاله
با ظهور اقتصاد دانشی، قابلیت های انسانی به عنوان مهمترین مزیت رقابتی پایدار و منحصربهفرد برای سازمانها در محیط های متلاطم امروزی شناخته شده است؛ بنابراین، توجه به دانش و مهارت منابع انسانی و توانمندسازي این سرمایه های بی بدیل در سازمان ها و به خصوص در این دوران امری چکیده کامل
با ظهور اقتصاد دانشی، قابلیت های انسانی به عنوان مهمترین مزیت رقابتی پایدار و منحصربهفرد برای سازمانها در محیط های متلاطم امروزی شناخته شده است؛ بنابراین، توجه به دانش و مهارت منابع انسانی و توانمندسازي این سرمایه های بی بدیل در سازمان ها و به خصوص در این دوران امری ضروری و غیرقابل انکار است. هدف از انجام این پژوهش شناسایی عوامل تأثیرگذار بر توانمندسازي سرمايه هاي دانشي و در نهایت ارائه الگویی در پژوهشگاه صنعت نفت با استفاده از تکنیک مدلسازی ساختاری تفسیری در این راستا است. با بررسی های صورت گرفته از مرور ادبیات تحقیق به روش تطبیقی، هشت دسته عوامل تبیین توانمندسازي در پژوهشگاه صنعت نفت شناسایی شده و سپس با استفاده از روش مدل سازي ساختاري تفسیری در پنج سطح، قرار گرفتند. در ادامه پس از مشخص شدن سطوح هر کدام از عوامل و همچنین با در نظر گرفتن ماتریس در دسترسپذیری نهایی، مدل نهایی ساختار تفسیری ترسیم گردید. نتایج نشان داد عاملهایی همچون آموزش و توسعه، ویژگی های شخصیتی، ساختار سازمانی و ماهیت شغل در ارتباط با موضوع توانمندسازي در پژوهشگاه صنعت نفت از اثرپذیری بیشتری نسبت به بقیه عوامل برخوردارند.
پرونده مقاله
رقابت در دنیای امروزی داشتن دارایی نیست بلکه داشتن دو عنصر سرمایه گذاری بر دانش و یادگیری و آموزش کارکنان توانمند است. هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی توانمند سازی کارکنان بر اساس یادگیری سازمانی میباشد. روش تحقیق از نظر ماهیت کیفی-کمی (آمیخته) از نظر نوع کاربردی و از روش ه چکیده کامل
رقابت در دنیای امروزی داشتن دارایی نیست بلکه داشتن دو عنصر سرمایه گذاری بر دانش و یادگیری و آموزش کارکنان توانمند است. هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی توانمند سازی کارکنان بر اساس یادگیری سازمانی میباشد. روش تحقیق از نظر ماهیت کیفی-کمی (آمیخته) از نظر نوع کاربردی و از روش های تحقیق آمیخته، از شیوه اکتشافی، از نوع متوالی استفاده شده است. ابزار گردآوری دادهها، در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته می باشد. جامعه آماری در بخش کیفی، خبرگان و مطلعین کلیدی منابع انسانی در نظام بانکی و دانشگاه ها می باشند. روش نمونه گیري در بخش کیفی، غیر احتمالی شامل تکنیک هاي هدفمند(زنجیره ای و گلوله برفی) که بر مبناي آن تعداد 18 مصاحبه با اساتید دانشگاه و خبرگان بانکداری صورت گرفته و از بین ایشان، با 10 نفر از طریق گروه کانونی مصاحبه شده است. جهت تجزیه و-تحلیل اطلاعات در بخش کیفی از روش تحلیل محتوا و کدگذاری باز، محوری و گزینشی ، و نرم افزار مکس کیودا استفاده شده است. جامعه آماری در بخش کمی، مدیران بانک سپه و تعداد جامعه 322 نفر بوده که نمونه 175 نفری با استفاده از فرمول کوکران و با روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شده اند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات در بخش کمی، از روش معادلات ساختاری و نرم افزار پی. ال. اس استفاده شده است. الگوی به دست آمده شامل روابط یادگیری سازمانی و توانمند سازی کارکنان، مولفه-ها، شاخص ها و پیامدهای توانمندسازی بر اساس یادگیری سازمانی است. بر اساس یافته های تحقیق، توانمندسازی کارکنان بر اساس یادگیری سازمانی؛ موجب افزایش بهره وری، شایسته سالاری و ... در بانک سپه می شود.
پرونده مقاله
هدف: این پژوهش با روش سناریونویسی به بررسی وارائه مدل کفایت آموزشی کارکنان سازمان تامین اجتماعی پرداخته است.
روش شناسی: روش تحقیق ، ترکیبی از تحلیل تم و سیستم های پویا است. جامعه تحقیق ، سازمان تامین اجتماعی استان آذربایجان غربی است و خبرگان سازمان براساس شرایط خاص خ چکیده کامل
هدف: این پژوهش با روش سناریونویسی به بررسی وارائه مدل کفایت آموزشی کارکنان سازمان تامین اجتماعی پرداخته است.
روش شناسی: روش تحقیق ، ترکیبی از تحلیل تم و سیستم های پویا است. جامعه تحقیق ، سازمان تامین اجتماعی استان آذربایجان غربی است و خبرگان سازمان براساس شرایط خاص خبرگی به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ایاقدام شده و همچنین جهت تبیین و شناخت بهتر موضوع، از مصاحبه باز استفاده شده است. مطالعه از نظر ماهیت حالت اکتشافی دارد و روش گردآوری اطلاعات نیز میدانی است. تحلیل داده ها با رویکرد سیستم های پویا، در محیط نرم افزار (Vensim) صورت گرفته و رفتار سیستم و تاثیر سیاست های مختلف بر آن مورد آزمون قرار گرفته است.
یافته ها: نتایج نشان داد که مدل مرجع کفایت آموزشی نمی تواند اهداف آموزش را در آینده پوشش دهد.ولازم است با بررسی سناریوها ی مختلف بهترین سیاست گذاری برای دستیابی به کفایت آموزشی فراهم گردد. از تعداد 10 سناریو طرح شده بترتیب سناریوهای احساس موثر بودن ، جانشین پروری ، و نیازسنجی برای افزایش کفایت آموزشی بهترین سیاست گذاری هستند.
نتیجه گیری: توانمند سازی روانشناختی وایجاد احساس موثر بودن در کارکنان فرایندی زمان بر است اما در صورت ایجاد این حس پتانسیل ها و توانایی های سرمایه انسانی شکوفا شده و در مرحله رشد ذهنی توانمندی افرد در حل، تعبیر، تغییر، تجزیه، تحلیل، نقد و ارزشیابی امور به منظور دستیابی به کفایت آموزشی در اختیار سازمان قرار خواهد گرفت.
پرونده مقاله
تحقیق حاضر به منظور بررسی تأثیر بهره وری دانش بر عوامل توانمندسازی نیروی انسانی کارکنان شرکت بیمه، به روش همبستگی،از نظر ماهیت داده ها کمی و کیفی و ماهیت روش توصیفی می باشد. جامعه آماری تحقیق را کارمندان بیمه (380 نفر) ، از فرمول کوکران تعداد 191 نفر، به روش نمونهگیری چکیده کامل
تحقیق حاضر به منظور بررسی تأثیر بهره وری دانش بر عوامل توانمندسازی نیروی انسانی کارکنان شرکت بیمه، به روش همبستگی،از نظر ماهیت داده ها کمی و کیفی و ماهیت روش توصیفی می باشد. جامعه آماری تحقیق را کارمندان بیمه (380 نفر) ، از فرمول کوکران تعداد 191 نفر، به روش نمونهگیری تصادفی ساده، انتخاب شدند. جهت جمعآوری اطلاعات پرسشنامهای شامل سه بخش: اطلاعات جمعیتشناختی، پرسشنامه توانمندسازی اسپریتزر، پرسشنامه بهره وری دانش (سوالات کیفی - مصاحبه) می باشد.روائی پرسشنامهها توسط اساتید و پایائی نیز با اجرای اولیه در نمونهای 18 نفری تأیید شد. نتایج در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی با نرم افزار لیزرل، مورد بررسی قرار گرفتند.
رابطه بین بهره وری دانش با احساس معناداری شغل (r=0.83)، بین بهره وری دانش و احساس شایستگی (0.86=r)،بین بهره وری دانش با احساس داشتن استقلال(0.92 =r)، بین بهره وری دانش با احساس مؤثر بودن در شغل (0.90= r)، بین بهره وری دانش و احساس اعتماد به همکاران (0.92 =r)، همچنین بین هر یک از مولفه های بهره وری دانش با توانمندسازی ارتباط قوی و مثبت وجود دارد. رابطه ی بین نوآوری تدریجی و توانمندسازی(0.66 =r) و بین نوآوری بنیادی و توانمندسازی (0.92=r)، به دست آمد.
در نتیجه بهره وری دانش با تأثیرپذیری از نوآوری تدریجی و بنیادی با توانمند سازی کارکنان ارتباط مستقیم دارد ولی تأثیر بر توانمندسازی کارکنان ندارد . بنابراین این عوامل تسهیل کننده برای توانمندساز کردن کارکنان نمیباشد. با توجه به یافته های تحقیق پیشنهاداتی برای غنی تر ساختن توانمندسازی کارکنان و اهمیت دادن ، مواردی عنوان شده است.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل توانمندسازی کارکنان سازمان تأمین اجتماعی بر اساس آموزههای نهج البلاغه انجام پذیرفت. براین اساس ابتدا با استفاده از رویکرد تحلیل اسنادی کتاب نهجالبلاغه ترجمه دشتى (1330 ش)، که شامل 625 صفحه و 241 خطبه، 79 نامه و 480 حکمت است، مورد تحلیل قرار چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل توانمندسازی کارکنان سازمان تأمین اجتماعی بر اساس آموزههای نهج البلاغه انجام پذیرفت. براین اساس ابتدا با استفاده از رویکرد تحلیل اسنادی کتاب نهجالبلاغه ترجمه دشتى (1330 ش)، که شامل 625 صفحه و 241 خطبه، 79 نامه و 480 حکمت است، مورد تحلیل قرار گرفت و مواردی را که با مضامین مدنظر همخوانی داشتند استخراج شد. سپس از روی مضامین استخراج شده شاخصها و از روی شاخصها مولفهها انتخاب شدند. تحلیل انجام شده در این پژوهش از نوع تحلیل محتوی کیفی به صورت استقرایی بود. سپس مضامین استخراج شده با استفاده از تکنیک دلفی در اختیار متخصصان قرار گرفت و بعد از تایید دلفی، مدل طراحی شد. برای اعتبارسنجی الگوی طراحی شده، الگوی در قالب پرسشنامه مناسب تدوین و پرسشنامه در اختیار 281 نفر از کارکنان سازمان تامین اجتماعی استان چهارمحال و بختیاری قرار گرفت و سپس نتایج براساس مدل معادلات ساختاری (تحلیل عاملی اکتشافی) مورد تحلیل قرار گرفتند. بنابراین با توجه به تحلیل عاملی 8 عامل و 45 گویه استخراج شده که شامل: عامل اول: استقلال (شامل 4 ماده)؛ عامل دوم: مسولیتپذیری (شامل6 ماده)؛ عامل سوم: خودکنترلی (شامل 8 ماده)؛ عامل چهارم: عزت نفس (شامل 6 ماده)؛ عامل پنجم: اعتمادسازی (شامل 4 ماده)؛ عامل ششم: الگوگیری (شامل 5 ماده)؛ عامل هفتم: دانشافزایی (شامل 6 ماده) و عامل هشتم: انضباط کاری (شامل 6 ماده) است و در نهایت نتایح تحلیل مسیر با استفاده از نرمافزار PLS اسمارت حاکی از برازندگی ساختاری مدل دارد.
پرونده مقاله
هدف از این پژوهش تبیین روابط متقابل بین توانمندسازی روانی، هوش معنوی کارکنان و کاهش حوادث و سوانح شغلی، است. تحقیق حاضر از فرآیندی سه مرحلهای تبعیت میکند. بدین منظور در مرحله اول، ابتدا به روش اسنادی و کتابخانهای اقدام به مرور و مطالعه ادبیات علمی موجود و قابل دسترس چکیده کامل
هدف از این پژوهش تبیین روابط متقابل بین توانمندسازی روانی، هوش معنوی کارکنان و کاهش حوادث و سوانح شغلی، است. تحقیق حاضر از فرآیندی سه مرحلهای تبعیت میکند. بدین منظور در مرحله اول، ابتدا به روش اسنادی و کتابخانهای اقدام به مرور و مطالعه ادبیات علمی موجود و قابل دسترس، جهت احصا عوامل اثرگذار بر ابعاد تحقیق شد. سپس، از روش دلفی فازی جهت نهایی کردن و بومی سازی عوامل تأثیرگذار بر ابعاد سه گانه، استفاده گردید. در پایان با کمک تکنیک DEMATEL - based ANP (DANP) ، روابط میان متغیرهای اصلی، فرعی و چگونگی تأثیر آنها بر هم (تاثیر متقابل) تعیین شد. جامعه آماری نهایی این تحقیق را 11 نفر از کارکنان خبره حوزه رفتار سازمانی و مدیران ارشد ایمنی، سوانح و کنترل شرکت ملی صنایع مس ایران، تشکیل دادند. برای انتخاب نمونه، از نمونهگیری قضاوتی استفاده شد که روشی غیر احتمالی است. نتایج تحقیق نشان داد که توانمندسازی روانی و هوش معنوی کارکنان، بصورت مستقیم و یک طرفه بر کاهش حوادث و سوانح شغلی اثر می گذارند و این بدان معنا می باشد که ارتقا و بهبود توانمندسازی روانی و هوش معنوی کارکنان موجب کاهش حوادث و سوانح شغلی خواهد شد. همچنین، مشخص گردید بین توانمندسازی روانی و هوش معنوی کارکنان، ارتباطی دوسویه برقرار است.
پرونده مقاله
امروزه در سازمانهای پیشرو، توانمندسازی منابع انسانی به عنوان یک فرایند ضروری و پراهمیت، دنبال میشود. با توجه به تفاوت و تنوع تعاریف و تعابیر موجود در حوزه توانمندسازی منابع انسانی، برخورداری از مدلی معتبر و اجرایی، از جمله نیازهای اساسی سازمانهای هزاره سوم ب چکیده کامل
امروزه در سازمانهای پیشرو، توانمندسازی منابع انسانی به عنوان یک فرایند ضروری و پراهمیت، دنبال میشود. با توجه به تفاوت و تنوع تعاریف و تعابیر موجود در حوزه توانمندسازی منابع انسانی، برخورداری از مدلی معتبر و اجرایی، از جمله نیازهای اساسی سازمانهای هزاره سوم به شمار میرود که بر این اساس، هدف از تحقیق حاضر طراحی مدل توانمندسازی منابع انسانی در سازمان ملی استاندارد ایران، بوده است. بر این اساس، رویکرد مورد استفاده در تحقیق حاضر، رویکرد آمیخته است که جهت طراحی و تدوین مدل جامع از رویکرد کمی و کیفی (آمیخته) استفاده گردید. همچنین تحقیق حاضر از نظر روششناسی در دسته مطالعات اکتشافی، پيمایشي، علّي، كاربردي و بنیادی جای دارد. جامعه آماری تحقیق نیز شامل کارکنان سازمان ملی استاندارد ایران (400 نفر) و همچنین خبرگان و اساتید دانشگاهی حوزه توانمندسازی منابع انسانی و مدیران منابع انسانی سازمان ملی استاندارد بود که از این بین در ابتدا به روش مصاحبه در بین خبرگان و اساتید دانشگاهی حوزه توانمندسازی منابع انسانی و مدیران منابع انسانی سازمان ملی استاندارد، مقولههای مورد نظر به منظور طراحی مدل استخراج شده و بعد از آن پرسشنامه تحقیق تهیه و در بین کارکنان سازمان توزیع و با نرخ بازگشت75.5 درصد، تعداد 302 پرسشنامه بازگشت و مورد تحلیل قرار گرفته و نتایج نشان از معناداری روابط و اجزای مدل ارائه شده دارد.
پرونده مقاله
نیروی انسانی کانون اصلی رفتار و عملکرد در سازمان است وﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎ ﺑﺮاي دﺳﺖﯾﺎﺑﯽ ﺑﻪ اﺛﺮﺑﺨﺸﯽ ﺑﯿﺶﺗﺮ و تحقق رسالت و اﻫﺪاف خود باید ﺗﻮﺟﻪ ﮐﺎﻓﯽ را ﺑﻪ ﻣﻨﺎﺑﻊ اﻧﺴﺎﻧﯽ ﺧﻮد داشته باشند. در سازمان های امروزی پارادایم های نوین، بر مبناي قدرت بخشیدن به سرمایه انسانی است تا از توانایی افراد چکیده کامل
نیروی انسانی کانون اصلی رفتار و عملکرد در سازمان است وﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎ ﺑﺮاي دﺳﺖﯾﺎﺑﯽ ﺑﻪ اﺛﺮﺑﺨﺸﯽ ﺑﯿﺶﺗﺮ و تحقق رسالت و اﻫﺪاف خود باید ﺗﻮﺟﻪ ﮐﺎﻓﯽ را ﺑﻪ ﻣﻨﺎﺑﻊ اﻧﺴﺎﻧﯽ ﺧﻮد داشته باشند. در سازمان های امروزی پارادایم های نوین، بر مبناي قدرت بخشیدن به سرمایه انسانی است تا از توانایی افراد براي مقابله با شرایط نامطمئن و پیچیده و تحقق طرح ها و مقاصد خودبهره گرفته وموجب بقا و موفقیت سازمان گردند.با توجه به اهمیت عملکرد صنعت برق، هدف ازانجام این پژوهش، ارائه الگوی توانمندسازی کارکنان نظام اداری برمبنای مولفه های هوشمندی سازمانی وروابط میان فردی سازمانی است. روش پژوهش از نظر ماهيت کاربردی و ازنظرگردآوری داده ها توصیفی و از جهت شيوه اجرا پيمايشي است ابزار تدوین اطلاعات پرسشنامه است.ابتدا ابعادوشاخص های توانمندسازی، هوشمندی سازمانی وروابط میان فردی سازمانی براساس مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه با خبرگان شناسایی و سپس با استفاده ازمتدولوژی مدلسازی ساختاری تفسیری، روابط بین ابعادوشاخص هاتعیین وتحلیل گردید. نتایج پژوهش نشان داد در سطح هفتم ، شاخص مدیریت عملکرد قرارداردکه مهمترین شاخص می باشد. پایه و اساس توانمند سازی کارکنان برمبنای مدیریت عملکرداست و بایددرهرگونه اقدام برای توانمندسازی کارکنان به تاثیرگذاری بالا این شاخص بر متغیر های کلان سازمان توجه کرد. همچنین در سطح اول، شاخص اثر گذاری نقش قرار گرفت که دارای بیشترین وابستگی می باشد.
پرونده مقاله
نیروی انسانی توانمند یکی از مؤلفههای ورود سازمانها به عرصههای پیچیده رقابت است. ازآنجاییکه عوامل متعددی در توانمندسازی مدیران، نقش دارند. بررسی نقطه اشتراک این عوامل، عوامل حیاتی موفقیت در توانمندسازی مدیران را شناسایی و آشکار میکند. توانمندسازی بهعنوان یکی از ابزا چکیده کامل
نیروی انسانی توانمند یکی از مؤلفههای ورود سازمانها به عرصههای پیچیده رقابت است. ازآنجاییکه عوامل متعددی در توانمندسازی مدیران، نقش دارند. بررسی نقطه اشتراک این عوامل، عوامل حیاتی موفقیت در توانمندسازی مدیران را شناسایی و آشکار میکند. توانمندسازی بهعنوان یکی از ابزارهای سودمند ارتقاء کیفی کارکنان و افزایش اثربخشی سازمانی تلقی میگردد؛ سازمانهای توانمند ماحصل اندیشه مدیران توانمند است؛ ازاینرو، پژوهش حاضر باهدف شناسایی عوامل حیاتی موفقیت در توانمندسازی مدیران شرکتهای پیمانکاری شهرداری اصفهان، انجامشده است. پژوهش حاضر، پژوهشی کاربردی است که برای انجام آن از روش توصیفی (پیمایشی) استفادهشده است. جامعه آماری آن شامل مدیران شرکتهای پیمانکاری شهرداری اصفهان بوده و حجم نمونه، با استفاده از فرمول کوکران، 120 نفر برآورد شد. ابزار جمعآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته به روش دلفی و برای تجزیهوتحلیل دادهها، از نرمافزار SPSS و شاخصهای آمار توصیفی و نیز آزمون تی تکنمونهای، بهره گرفته شد. عوامل حیاتی موفقیت در توانمندسازی جامعه مخاطب، تأثیر دارد و در سطح بالاتر از متوسط (179/4) نقش دارند. نتایج این پژوهش نشان داد که شش عامل: انگیزش، آموزش، مهارت های مدیریتی، تمرکز بر توسعه منابع انسانی، تقویت آگاهی، تفکر تحلیلی، در موفقیت توانمندسازی مدیران نقش حیاتی دارند و نقش این عوامل، در سطح بالاتر از متوسط در توانمندسازی مدیران این شرکتها، تأیید شد.
پرونده مقاله
مقاله حاضر با هدف شناسایی «عوامل مؤثر بر خودتوانمندسازی کارکنان در بیمارستانهای خصوصی در ایران» و پاسخ به این سوال اصلی که چه عوامل در شکل گیری پدیده خودتوانمندسازی کارکنان در بیمارستانهای خصوصی در ایران اثرگذار میباشند؟ با تلفیق روشهایکیفی (دادهبنیاد) و کمی (پیمایش چکیده کامل
مقاله حاضر با هدف شناسایی «عوامل مؤثر بر خودتوانمندسازی کارکنان در بیمارستانهای خصوصی در ایران» و پاسخ به این سوال اصلی که چه عوامل در شکل گیری پدیده خودتوانمندسازی کارکنان در بیمارستانهای خصوصی در ایران اثرگذار میباشند؟ با تلفیق روشهایکیفی (دادهبنیاد) و کمی (پیمایشی) به انجام رسید. جامعهآماری پژوهش از دو قسمت کیفی– کمی تشکیل شد؛ در بخشکیفی، 40 فرد مدنظر بود که از این میان، 20 فرد از مدیران و کارکنان بیمارستانهای خصوصی و 20 نفراز اساتید دانشگاه و صاحبنظران در حوزه مدیریت در نظر گرفته شد و تا رسیدن به اشباع نظری جمع آوری داده ها ادامه پیدا نمود و در روش کمّی، با استفاده از فرمول کوکران 293 نفر به صورت تصادفی در نظر گرفته شدند اطلاعات گردآوری شده حاصل از مصاحبهها، با استفاده از روش پژوهش داده بنیاد (زمینهای) و اطلاعات حاصل از پرسشنامه با استفاده از نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتههای حاکی از آن بود که خودتوانمندسازی پدیدهای روانشناختی و مبتنی بر کنشگری فردی تلقی میشود که اشاره به فرایندی دارد که مجموعهای از عوامل علّی(مشتمل بر عوامل فردی و سازمانی یا به تعبیری عوامل درون و برون سازمانی)، عوامل زمینهای(مشتمل بر عوامل فرهنگی- اجتماعی و سازمانی) و عوامل مداخله گر سازمانی (مشتمل بر عدالت سازمانی و تحول و روزآمدی سازمانی)، در شکل گیری آن اثر گذار میباشد که در این میان، در خصوص عوامل علّی پاسخگویان از عوامل فردی نسبت به عوامل سازمانی، در خصوص عوامل زمینهای، از ماهیت سازمانی نسبت به عوامل فرهنگی و اجتماعی و در خصوص عوامل مداخله گر، از تحول و روزآمدی سازمانی نسبت به عدالت سازمانی ارزیابی بهتری را داشتهاند.
پرونده مقاله
یکی از مهمترین رویکردهای توانمندسازي کارکنان به منظور ایجاد قابلیتهاي دانشی، مهارتی و رفتاري؛ سرمایهگذاري در دورههاي آموزش ضمن خدمت است. سازمانها با توجه به اهمیت آموزش تلاش میکنند، فرصتهایی را براي رشد و بالندگی کارکنان خود فراهم آورند تا بدینوسیله بتوانند به رسا چکیده کامل
یکی از مهمترین رویکردهای توانمندسازي کارکنان به منظور ایجاد قابلیتهاي دانشی، مهارتی و رفتاري؛ سرمایهگذاري در دورههاي آموزش ضمن خدمت است. سازمانها با توجه به اهمیت آموزش تلاش میکنند، فرصتهایی را براي رشد و بالندگی کارکنان خود فراهم آورند تا بدینوسیله بتوانند به رسالت و اهداف خویش نائل گردند. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش و بهسازی منابع انسانی بر بهرهوری کارکنان با تأکید بر نقش میانجیگری توانمندسازی انگیزشی و روانشناختی در شرکت فولاد امیرکبیر کاشان و طراحی مدل مفهومی در این رابطه میباشد. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری و تحلیل اطلاعات توصیفی و از نوع پیمایشی است. جامعه آماری 380 نفر از کارکنان شرکت فولاد اميرکبير کاشان بودند که با استفاده از فرمول کوکران و نمونهگیری در دسترس، 191 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری دادههای مورد نیاز از پرسشنامه ساخته محقق استفاده شد که روایی آن پس از اعمال نظرات استاد راهنما، نهایی گردید و پایایی آن نیز با ضریب آلفای کرونباخ (82/0) به دست آمد. جهت تحلیل دادههای جمع آوری شده و بررسی فرضیات تحقیق از روش معادلات ساختاری و نرم افزار Lisrel استفاده شد. یافتههای این تحقیق نشان داد آموزش و بهسازی منابع انسانی بر بهرهوری کارکنان تأثیرگذار است. آموزش و بهسازی منابع انسانی بر توانمندسازی انگیزشی و روانشناختی کارکنان تأثیرگذار است. توانمندسازی انگیزشی و روانشناختی بر بهرهوری کارکنان تأثیرگذار است.
پرونده مقاله