پژوهش حاضر با هدف آسیبشناسی پدیده انتقال آموزش در آموزشهای ضمنخدمت سازمان آموزش و پرورش آغاز شد که بدین منظور ابتدا به شناسایی دورههای آموزشی ضمنخدمت دچار شکست انتقال آموزش پرداخته شد در مرحله دوم به بررسی علل و پیامدهای این امر، و در مرحله سوم به طراحی مدل توجیهی ا چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف آسیبشناسی پدیده انتقال آموزش در آموزشهای ضمنخدمت سازمان آموزش و پرورش آغاز شد که بدین منظور ابتدا به شناسایی دورههای آموزشی ضمنخدمت دچار شکست انتقال آموزش پرداخته شد در مرحله دوم به بررسی علل و پیامدهای این امر، و در مرحله سوم به طراحی مدل توجیهی این فرایند اقدام گردید. در مرحله پایانی نیز به منظور اعتباربخشی نظریه پایانی از معیارهای تناسب (بازنگری توسط شرکت کنندگان)، جامعیت (بازنگری توسط شرکتکنندگان)، قابلیت فهم (طراحی مدل و بازبینی توسط متخصصان و شرکتکنندگان)، شفافیت (توضیح روندکار) استفاده شد. رویکرد پژوهش حاضر از نوع کیفی و روش نظریه مبنایی بود که محیط پژوهش (جامعه) شامل تمامی معلمان با سابقه در زمینه حضور در دورههای آموزشی ضمنخدمت بود. اطلاعرسانها (نمونه) نیز شامل 23 نفر از معلمان استان خراسان رضوی بودکه براساس روش نمونهگیری هدفمند و قاعده اشباع نظری انتخاب شدند. ابزار پژوهش، مصاحبههای عمیق نیمهساختارمند و روش تجزیه و تحلیل دادهها، روش پیشنهادی استراس و کوربین بود. نتایج حاوی دو پدیده محوری "انتقال آموزش" و "یادگیری" بود که متأثر از عوامل زمینهای مؤثر یادگیری (یادگیرنده، آموزشدهنده، محتوا، امکانات و تجهیزات آموزشی، زمان و مکان آموزش، ارزشیابی و بازخورد) بودند. این دو پدیده شامل پیامدهای نیز بودند که به دو دسته پیامد برای معلمان (دید منفی و بیانگیزگی نسبت به سایر ضمن خدمتها، اتلاف وقت، کاهش سطح و کیفیت تدریس) و پیامد برای دانشآموزان (بینظمی و شلوغی در کلاس، بهرهمندی از روشهای کلیشهای و تکراری، عدم بهرهمندی از مطالب روز، دلمردگی و روزمرگی) تقسیم شدند.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف آسیبشناسی پدیده انتقال آموزش در آموزشهای ضمنخدمت سازمان آموزش و پرورش آغاز شد که بدین منظور ابتدا به شناسایی دورههای آموزشی ضمنخدمت دچار شکست انتقال آموزش پرداخته شد در مرحله دوم به بررسی علل و پیامدهای این امر، و در مرحله سوم به طراحی مدل توجیهی ا چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف آسیبشناسی پدیده انتقال آموزش در آموزشهای ضمنخدمت سازمان آموزش و پرورش آغاز شد که بدین منظور ابتدا به شناسایی دورههای آموزشی ضمنخدمت دچار شکست انتقال آموزش پرداخته شد در مرحله دوم به بررسی علل و پیامدهای این امر، و در مرحله سوم به طراحی مدل توجیهی این فرایند اقدام گردید. در مرحله پایانی نیز به منظور اعتباربخشی نظریه پایانی از معیارهای تناسب (بازنگری توسط شرکت کنندگان)، جامعیت (بازنگری توسط شرکتکنندگان)، قابلیت فهم (طراحی مدل و بازبینی توسط متخصصان و شرکتکنندگان)، شفافیت (توضیح روندکار) استفاده شد. رویکرد پژوهش حاضر از نوع کیفی و روش نظریه مبنایی بود که محیط پژوهش (جامعه) شامل تمامی معلمان با سابقه در زمینه حضور در دورههای آموزشی ضمنخدمت بود. اطلاعرسانها (نمونه) نیز شامل 23 نفر از معلمان استان خراسان رضوی بودکه براساس روش نمونهگیری هدفمند و قاعده اشباع نظری انتخاب شدند. ابزار پژوهش، مصاحبههای عمیق نیمهساختارمند و روش تجزیه و تحلیل دادهها، روش پیشنهادی استراس و کوربین بود. نتایج حاوی دو پدیده محوری "انتقال آموزش" و "یادگیری" بود که متأثر از عوامل زمینهای مؤثر یادگیری (یادگیرنده، آموزشدهنده، محتوا، امکانات و تجهیزات آموزشی، زمان و مکان آموزش، ارزشیابی و بازخورد) بودند. این دو پدیده شامل پیامدهای نیز بودند که به دو دسته پیامد برای معلمان (دید منفی و بیانگیزگی نسبت به سایر ضمن خدمتها، اتلاف وقت، کاهش سطح و کیفیت تدریس) و پیامد برای دانشآموزان (بینظمی و شلوغی در کلاس، بهرهمندی از روشهای کلیشهای و تکراری، عدم بهرهمندی از مطالب روز، دلمردگی و روزمرگی) تقسیم شدند
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف آسیبشناسی پدیده انتقال آموزش در آموزشهای ضمنخدمت سازمان آموزش و پرورش آغاز شد که بدین منظور ابتدا به شناسایی دورههای آموزشی ضمنخدمت دچار شکست انتقال آموزش پرداخته شد در مرحله دوم به بررسی علل و پیامدهای این امر، و در مرحله سوم به طراحی مدل توجیهی ا چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف آسیبشناسی پدیده انتقال آموزش در آموزشهای ضمنخدمت سازمان آموزش و پرورش آغاز شد که بدین منظور ابتدا به شناسایی دورههای آموزشی ضمنخدمت دچار شکست انتقال آموزش پرداخته شد در مرحله دوم به بررسی علل و پیامدهای این امر، و در مرحله سوم به طراحی مدل توجیهی این فرایند اقدام گردید. در مرحله پایانی نیز به منظور اعتباربخشی نظریه پایانی از معیارهای تناسب (بازنگری توسط شرکت کنندگان)، جامعیت (بازنگری توسط شرکتکنندگان)، قابلیت فهم (طراحی مدل و بازبینی توسط متخصصان و شرکتکنندگان)، شفافیت (توضیح روندکار) استفاده شد. رویکرد پژوهش حاضر از نوع کیفی و روش نظریه مبنایی بود که محیط پژوهش (جامعه) شامل تمامی معلمان با سابقه در زمینه حضور در دورههای آموزشی ضمنخدمت بود. اطلاعرسانها (نمونه) نیز شامل 23 نفر از معلمان استان خراسان رضوی بودکه براساس روش نمونهگیری هدفمند و قاعده اشباع نظری انتخاب شدند. ابزار پژوهش، مصاحبههای عمیق نیمهساختارمند و روش تجزیه و تحلیل دادهها، روش پیشنهادی استراس و کوربین بود. نتایج حاوی دو پدیده محوری "انتقال آموزش" و "یادگیری" بود که متأثر از عوامل زمینهای مؤثر یادگیری (یادگیرنده، آموزشدهنده، محتوا، امکانات و تجهیزات آموزشی، زمان و مکان آموزش، ارزشیابی و بازخورد) بودند. این دو پدیده شامل پیامدهای نیز بودند که به دو دسته پیامد برای معلمان (دید منفی و بیانگیزگی نسبت به سایر ضمن خدمتها، اتلاف وقت، کاهش سطح و کیفیت تدریس) و پیامد برای دانشآموزان (بینظمی و شلوغی در کلاس، بهرهمندی از روشهای کلیشهای و تکراری، عدم بهرهمندی از مطالب روز، دلمردگی و روزمرگی) تقسیم شدند.
پرونده مقاله
آنچه از بررسی آموزش رسمی و غیررسمی مسلم است تفاوت فاحش سهم این دو نوع یادگیری است. به طوری که تحقیقات مختلف نشان می دهند بیشترین سهم یادگیری معلمان از طریق روش های آموزش غیررسمی حاصل می شود. لذا، هدف از انجام دادن این پژوهش شناسایی و اولویت بندی روش های یادگیری غیررسمی چکیده کامل
آنچه از بررسی آموزش رسمی و غیررسمی مسلم است تفاوت فاحش سهم این دو نوع یادگیری است. به طوری که تحقیقات مختلف نشان می دهند بیشترین سهم یادگیری معلمان از طریق روش های آموزش غیررسمی حاصل می شود. لذا، هدف از انجام دادن این پژوهش شناسایی و اولویت بندی روش های یادگیری غیررسمی معلمان دوره اول متوسطه است. به این منظور، با به کارگیری رویکرد روایتی و ابزار مصاحبه های واقعه محور، تجربه های ده نفر از معلمان شایسته دوره اول متوسطه در ارتباط با روش های یادگیری غیررسمی آنان شناسایی شده است . پس از کدگذاری سه مرحله ای، در مجموع هفت مقوله و 15 روش یادگیری برای معلمان دوره متوسطه شناسایی شد. به منظور اولویت بندی روش های یادگیری غیررسمی معلمان دوره متوسطه 356 پرسشنامه توزیع و جمع آوری شده است. نتایج آزمون فریدمن نشان می دهد روش های یادگیری تعامل با معلمان با تجربه و توانمند، یادگیری از طریق تعامل و گفت وگو با دوستان تخصصی خارج از مدرسه و منطقه، یادگیری از طریق طرح مسائل و مشکلات کاری در حلقه های علمی، یادگیری از طریق انجام تحقیق شخصی در خصوص مشکل پیش آمده در کلاس چهار روش یادگیری با اولویت بالاتر در بین معلمان دوره متوسطه است.
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر واکاوی ادراکات معلمان پیرامون آموزش ضمن خدمت مجازی میباشد. این مطالعه به روش پدیدارشناسی توصیفی صورت گرفت. بدین منظور مصاحبههای نیمهساختار یافتهی عمیق از نمونههای هدفمند ملاکمدار تا حد اشباع اطلاعات با 18 معلم از مقاطع ابتدایی، دوره متوسطه اول و چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر واکاوی ادراکات معلمان پیرامون آموزش ضمن خدمت مجازی میباشد. این مطالعه به روش پدیدارشناسی توصیفی صورت گرفت. بدین منظور مصاحبههای نیمهساختار یافتهی عمیق از نمونههای هدفمند ملاکمدار تا حد اشباع اطلاعات با 18 معلم از مقاطع ابتدایی، دوره متوسطه اول و دوم داشتند صورت گرفت. طی مصاحبهها، معلمان تجربیات خویش را از آموزش ضمن خدمت مجازی بیان نمودند که با روش هفت مرحلهای کلایزی مورد تحلیل قرار گرفت که 9 مضمون اصلی به دست آمده عبارت بودند از: قابلیت دسترسی فارغ از زمان و مکان، بهینه بودن، تناسب با روشهای آموزشی و فناوریهای نوین، حمایتهای سازمانی، مشکلات محتوایی، مشکلات اجرایی، مشکلات ارزشیابی، مشکلات منابع انسانی؛ نداشتن زیرساختهای لازم. این مضمونها از تجمیع و تلخیص مضمونهایی چون: (افزایش ساعات آموزش، سهولت، انعطافپذیری در آموزش، مدیریت زمان و مکان آموزش، و پاسخگویی کارکنان به ارباب رجوعان، کاهش هزینههای اجرایی دوره برای سازمان، کاهش هزینههای رفت و آمد برای معلمان، آموزش مهارتهای فنی و رایانهای، یادگیرنده محور شدن آموزش، امکان ترکیب با سایر فضاهای مجازی، به روز بودن روشهای آموزشی و آزمون، افزایش امتیاز در ارزشیابی سازمانی، امکان ارتقای سازمانی، کاربردی نبودن و تاکید بر مطالب کلیشهای، سلیقهای بودن محتوا، مبتنی نبودن بر نیازسنجی، نداشتن نظارت صحیح، گواهیگرایی به جای تاکید بر یادگیری، بی اعتباری نتایج، ایجاد فرصت برای سودجویان، عدم تعامل در حین آموزش، نداشتن انگیزه علمی، فشار و مشکلات کاری معلمان، نداشتن سواد رسانهای). یافتههای پژوهش نشان میدهد، بهرهگيری از نظام آموزش مجازی در دوره های آموزش ضمن خدمت، می تواند برخی از مشکلات و ناکارآمدیهای آموزش ضمن خدمت حضوری معلمان از جمله همگام نبودن آموزش با تغييرات كتب درسی، محدودیتهای زمان، مكان و منابع آموزشی را برطرف و راه را برای پيدايش شيوههای نوين آموزش معلمان مانند شیوههای الکترونیکی و مجازی هموار نمايد.
پرونده مقاله
معلمکارآفرینی طی دهه گذشته توجه زیادی را در سطح جهانی به خود معطوف داشته است و چگونگی ترکیب حرفه معلمی و کارآفرینی مبهم است. هدف این پژوهش شناسایی ویژگی و مهارت های معلمکارآفرینان است. به منظور تحقق این هدف با استفاده از روش فراترکیب به بررسی منظم و سیستماتیک ادبیات چکیده کامل
معلمکارآفرینی طی دهه گذشته توجه زیادی را در سطح جهانی به خود معطوف داشته است و چگونگی ترکیب حرفه معلمی و کارآفرینی مبهم است. هدف این پژوهش شناسایی ویژگی و مهارت های معلمکارآفرینان است. به منظور تحقق این هدف با استفاده از روش فراترکیب به بررسی منظم و سیستماتیک ادبیات این موضوع پرداخته و به شیوه تماتیک ترکیبی تجزیه و تحلیل منابع مطالعاتی صورت گرفته است. نتایج پژوهش در چهار بعد ویژگی های شخصی با 8 تم، رفتارهای کارآفرینانه 11 تم، تخصص معلمی 5 تم و رهبری10 تم تفکیک شده است. در بعد ویژگی شخصی معلمکارآفرینان افراد دارای خلاقیت، دانش، یادگیرندگی، پایداری و استقامت، فعال، همدل، دارای تعهد و مسئولیت نسبت به جامعه و انگیزه اجتماعی شناخته می شوند. معلمان کارآفرینان تلاش های و رفتار های کارآفرینانه چون نوآوری مستمر و خلق ارزش های آموزشی، حل مسئله (شناسایی فرصت ها)، ریسک پذیری، مهارت شبکه سازی و کسب و کار، جذب یادگیرنده/ مخاطب، جذب سرمایه و منابع، و داشتن رویا مشترک و به دنبال آن ایجاد مشترک را از خود نشان می دهند. معلمکارآفرینان به عنوان متخصصان تدریسی در نظر گرفته می شوند که در یک یا چند مولفه تدریس چون روش تدریس نوآورانه، شیوه ارزیابی، مدیریت کلاس سرآمد است. آنها چون رهبران آموزشی دانش آموزان و همکاران و سیاست های آموزشی را تحت تاثیر می گذارند، اجتماعات یادگیری حرفه ای با رویکرد ارشادگری متقابل راه اندازی می کنند، راهبری تیم نوآوری را برعهده می گیرند و چشم انداز های تازه ای از آموزش و یادگیری را شکل می دهد. نتایج این پژوهش می تواند مبنایی برای کارهای علمی جدید در این حوزه باشد و فرآیند حمایت از معلمکارآفرینان فعلی را تسهیل و زمینه توسعه معلمکارآفرینان جدید را فراهم کند.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر، واکاوی خردمندی به منظور توسعه آن در کارکنان آموزشی(معلمان) و ارائه مدل بوده است. برای مطالعه از روش پژوهش آميخته استفاده شده است. محیط پژوهش را در بخش کمی، کلیه معلمان آموزش و پرورش شهرستان محلات (تعداد 840 نفر) و در بخش کیفی کلیه معلمان شهرستان مح چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر، واکاوی خردمندی به منظور توسعه آن در کارکنان آموزشی(معلمان) و ارائه مدل بوده است. برای مطالعه از روش پژوهش آميخته استفاده شده است. محیط پژوهش را در بخش کمی، کلیه معلمان آموزش و پرورش شهرستان محلات (تعداد 840 نفر) و در بخش کیفی کلیه معلمان شهرستان محلات به تعداد 70 نفر و مقالات و مستندات منتشر شده طی 20 سال گذشته (2021-2001) تشکیل داد. شیوه نمونه گیری در بخش کمی به شیوه خوشه ای تک مرحله ای-تصادفی به تعداد ( 237 نفر) و در بخش کیفی به شیوه هدفمند تا حد اشباع داده ها با 18 نفر تداوم یافت. برای تحلیل داده ها در بخش کمی از آزمون t تک نمونه ای و در بخش کیفی از روش کُدگذاری استفاده بعمل آمد. بطور کلی نتایج نشان داد، میانگین میزان خردمندی معلمان در حد متوسط است. مدل بهبودی خردمندی معلمان در بخش شرایط علّی تحت نام خیررسانی دارای 4 کُد محوری (مشارکت کننده، تسهیل کننده، حمایت کننده و کمک کننده، در بخش شرایط راهبردی تحت نام ایجاد تعادل فضای یادگیری دارای 6 کُد محوری ( داشتن قوه تشخیص، ایجاد تعادل میان محیط، وفاق یادگیری، ارتباط اثربخش، عقلانیت محوری، تجربه محوری)، در بخش شرایط زمینه ای تحت نام رتبه بندی معلمان دارای 3 کُد محوری ، در بخش شرایط مداخله ای تحت نام مشکلات زندگی فردی دارای 3 کُد محوری و در بخش پیامدها تحت نام کارآمدی تدریس دارای 3 کُد محوری بوده است.
پرونده مقاله
در آموزش مجازی ضمن خدمت معلمان پشتیبانی آموزشی یا داربست سازی یک جزء اساسی آموزش مؤثر محسوب میشود که میتواند به صورت داربست سازی رایانهای ارائه شود. شخصی سازی داربست سازی رایانهای با داربست سازی پویای رایانهای محقق میشود. هدف این پژوهش طراحی و اعتباریابی الگوی دار چکیده کامل
در آموزش مجازی ضمن خدمت معلمان پشتیبانی آموزشی یا داربست سازی یک جزء اساسی آموزش مؤثر محسوب میشود که میتواند به صورت داربست سازی رایانهای ارائه شود. شخصی سازی داربست سازی رایانهای با داربست سازی پویای رایانهای محقق میشود. هدف این پژوهش طراحی و اعتباریابی الگوی داربست سازی پویای رایانهای در آموزش ضمن خدمت مجازی معلمان میباشد. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش، روش آمیخته با طرح متوالی اکتشافی بود. در تحقیق کیفی، روش سنتزپژوهی مورد استفاده قرار گرفت. در سنتزپژوهی، میدان پژوهش شامل اسناد و مدارک علمی معتبر پیرامون موضوع پژوهش بود که در ده پایگاه داده EBSCO، Google Scholar، Taylor & Francis، Emerald Insight، Scopus، Springer، ProQuest، ScienceDirect، Wiley، و SAGE در بازه زمانی 2015 تا 2020 مورد جستجو قرار گرفت. جستجوهای اینترنتی با کلمات کلیدی مرتبط انجام شد که 396 سند و مدرک علمی بدست آمد. در نهايت تعداد 133 نمونه که بیشترین هماهنگی و تناسب را با هدف این پژوهش داشتند به صورت هدفمند و طبق اشباع نظری داده ها انتخاب شدند. مطالعات انتخابی مورد تحلیل محتوای کیفی به شیوه استقرایی قرار گرفتند. سپس با كدگذاری باز و طبقه بندی آنها، مؤلفههای الگو استخراج شدند و الگوی مفهومی طراحی گردید. تحقیق کمی برای اعتباربخشی الگو به کار رفت و از روش تحقیق توصیفی - تحلیلی استفاده شد. اساتید، دانشجویان و فارغ التحصیلان مقطع دکتری رشته تکنولوژی آموزشی، علوم رایانه، و سنجش و اندازه گیری، معلمانی که دورههای آموزش ضمن خدمت مجازی را گذرانده بودند و مدرسان و کارشناسان آموزش ضمن خدمت مجازی معلمان، جامعه آماری پژوهش با رویکرد کمی را تشکیل میدادند. به صورت هدفمند، 25 نفر به عنوان نمونه مورد نظر از میان آنان انتخاب شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی پرسشنامه توسط 3 نفر از متخصصان مورد تأیید قرار گرفت. هم چنین پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ 91/0 بدست آمد. برای تحلیل داده های کمی از شاخصهای آمار توصیفی (فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد) و در بخش آمار استنباطی از آزمون تی تک نمونهای استفاده شد. یافته های اعتباریابی درونی از نظر متخصصان نشان داد که الگوی مفهومی از اعتبار درونی بالایی برخوردار می باشد. الگوی داربست سازی پویای رایانهای در آموزش ضمن خدمت مجازی معلمان میتواند برای طراحی پشتیبانی آموزشی به صورت پویا و مبتنی بر رایانه به کار رود و منجر به یادگیری و عملکرد مستقل در آینده شود.
پرونده مقاله