این پژوهش به ارزشیابی اثربخشی برنامهدرسی مدیریت اجرایی نفت در شرکت ملی نفت ایران با استفاده از الگوی مدل چهار سطحی کرک پاتریک به شیوه ترکیبی همزمان، پرداخته است. جامعه پژوهش، کلیه افراد شرکتکننده در کلاسهای آموزشی دوره مذکور (30 نفر) میباشد. جهت گردآوری اطلاعات در ب چکیده کامل
این پژوهش به ارزشیابی اثربخشی برنامهدرسی مدیریت اجرایی نفت در شرکت ملی نفت ایران با استفاده از الگوی مدل چهار سطحی کرک پاتریک به شیوه ترکیبی همزمان، پرداخته است. جامعه پژوهش، کلیه افراد شرکتکننده در کلاسهای آموزشی دوره مذکور (30 نفر) میباشد. جهت گردآوری اطلاعات در بخش کمی (سطوح 1 تا 3) از فرم سنجش رضایت، مقیاس خودارزیابی و مقیاس اندازهگیری رفتار و در بخش کیفی از مصاحبه نیمهساختاریافته استفاده شده است. جهت تجزیه و تحلیل دادهها، در بخش کمی، نرخ اثربخشی دوره در هر سه سطح محاسبه شد، علاوه بر این از نرخ خالص تغییر برای سطح دوم و ضریب همبستگی برای محاسبه زنجیره تأثیر بین سطوح استفاده شد. همچنین در بخش کیفی از شیوه تحلیل مضمون برای تحلیل دادهها و ممیزی همگنان برای اعتباربخشی نتایج استفاده شد. در سطح اول (واكنش)، اثربخشي دوره پايينتر از حد مطلوب بوده، در سطح دوم (یادگیری)، اثربخشي دوره کمی بالاتر از حد مطلوب و اثربخشی دوره در سطح رفتار، پايينتر از حد مطلوب به دست آمد. در سطح دوم، نرخ خالص تغییر نشان داد که میزان تغییرات یادگیری حاصل از شرکت در دوره، بسیار پایینتر از حد پیشبینی شده بوده است. زنجیره تأثیر بین سطوح واکنش و یادگیری از حیث آماری معنادار بوده، اما ضریب همبستگی پایین به دست آمده نشان میدهد که رضایت افراد از دوره تأثیر چندانی بر بهبود یادگیری آنها در سطح 2 نداشته است. زنجیره تأثیر بین سطوح یادگیری و رفتار نیز از حیث آماری معنادار نبوده و ضریب همبستگی پایین به دست آمده نشان میدهد که یادگیری افراد از دوره تأثیری بر بهبود رفتار شغلی آنها در سطح 3 نداشته است. زنجیره تأثیر بین سطوح واکنش و رفتار از حیث آماری معنادار نبود و ضریب همبستگی پایین به دست آمده نشان داد که واکنش افراد از دوره تأثیری بر بهبود رفتار شغلی آنها در سطح 3 نداشته است. با توجه به این نتایج میتوان گفت دوره آموزشی مدیریت اجرایی نفت در بعد انتقال مفاهیم اثربخشتر بوده است و هر چه وارد ابعاد عملیاتی میشویم، از اثربخشی دورهها کاسته میشود
پرونده مقاله
پژوهش حاضر به شناسايي عوامل سازماني زمینه ساز انتقال يادگيري به محيط کار در شرکت ملي گاز ايران با استفاده از رویکرد کیفی و روش مطالعه موردی صورت گرفت. به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه نیمهساختار یافته استفاده شد. جامعه پژوهش شامل خبرگان دانشگاهي، مديران و معاونان منا چکیده کامل
پژوهش حاضر به شناسايي عوامل سازماني زمینه ساز انتقال يادگيري به محيط کار در شرکت ملي گاز ايران با استفاده از رویکرد کیفی و روش مطالعه موردی صورت گرفت. به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه نیمهساختار یافته استفاده شد. جامعه پژوهش شامل خبرگان دانشگاهي، مديران و معاونان منابع انساني و آموزشي شرکت ملي گاز ايران بوده که با توجه به سطح اشباع دادهها، 16 نفر از آنها به صورت هدفمند انتخاب شدند. براي تحليل دادهها از فن تحليل موضوعي (تم) استفاده شد و روايي يافتههاي پژوهش با استفاده از روشهاي بررسي توسط اعضاء و چندسويهنگري منابع دادهها تضمين گرديد. همچنين، به منظور سنجش پايايي کدگذاريهاي انجام شده، از روشهاي پايايي باز آزمون و توافق درون موضوعي استفاده شد. پس از مرور و سازماندهي متون مصاحبهها، محقق کدها يا مفاهيم اوليه را شناسايي و در ادامه کدهاي مشابه در طبقههايي خاص قرار گرفتند. سپس، براي هر يک از اين طبقات عناويني، که نمايانگر کل کدهاي آن طبقه باشند، انتخاب گرديد و در نتيجه، مقوله هاي اصلي سازماني اثرگذار بر انتقال يادگيري به محيط کار در شرکت ملي گاز ايران شناسايي شد که شامل؛ فرهنگ سازماني، جو سازماني، حمايت سازمانی، پیامد سازمانی، مديريت عملکرد، عدالت سازماني، خصیصه های مدير مستقیم، مشارکت در تصميمگيري، محيط يادگيرنده، فرصت کاربرد و تناسب شغل و شاغل مي باشد.
پرونده مقاله
هدف این پژوهش مطالعه تأثیر مدیریت دانش بر توسعه منابع انسانی در شهرداری منطقه 4 تهران جهت ارایه پیشنهادات کاربردی برای افزایش سطح توانمندیهای سرمایه انسانی از مجرای استقرار نظام مدیریت دانش بوده است. پس از مرور ادبیات و پیشینه پژوهش به منظور تعریف مدیریت دانش چهار مؤل چکیده کامل
هدف این پژوهش مطالعه تأثیر مدیریت دانش بر توسعه منابع انسانی در شهرداری منطقه 4 تهران جهت ارایه پیشنهادات کاربردی برای افزایش سطح توانمندیهای سرمایه انسانی از مجرای استقرار نظام مدیریت دانش بوده است. پس از مرور ادبیات و پیشینه پژوهش به منظور تعریف مدیریت دانش چهار مؤلفه شناسایی، کسب، توسعه و تسهیم و برای توسعه منابع انسانی چهار مؤلفه توسعه نگرشی، دانشی، رفتاری و مهارتی حاصل شدند. با پیروی از فسلفه اثباتباوری، رویکرد قیاسی (کمی) و روش پیمایش، از پرسشنامه (مشتمل بر 45 پرسش) جهت گردآوری دادهها استفاده شده است. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه از طریق انتخاب پرسشنامه استاندارد و ارایه آن به خبرگان، روایی سازه از طریق انجام تحلیل عاملی تأییدی و پایایی از طریق ضریب آلفای کرونباخ (91/0) تأیید شدند. جامعه آماری پژوهش کارشناسان، کارشناسان ارشد و مدیران این سازمان به تعداد 1100 نفر بود و نمونه آماری به روش تصادفی ساده و به حجم 285 نمونه انتخاب شدند. نرمال بودن دادهها از مجرای آزمون کولموگروف اسمیرنوف و روابط بین متغیرها و برازش مدل مفهومی پژوهش از طریق آزمون همبستگی پیرسون و آزمون معادلات ساختاری تأیید شدند. در نهایت مشخص شد که مدیریت دانش در توسعه منابع انسانی نقش معناداری (ضریب همبستگی 857/0 و بار عاملی 81/0) را ایفا میکند. همچنین مشخص شد که شناسایی، کسب، توسعه و تسهیم دانش بر توسعه دانشی، نگرشی، رفتاری و مهارتی سرمایه انسانی مؤثر است. در نتیجه یکی از نتایج مورد انتظار از توسعه نظام مدیریت دانش میتواند توسعه سرمایه انسانی در تمامی ابعاد باشد. همچنین، میتوان نتیجه گرفت که یکی از ابزارهای توسعه منابع انسانی استقرار نظام مدیریت دانش است.
پرونده مقاله
با توجه به ضرورت و اهميت آموزش در جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران، تحقیق حاضر با هدف تدوین استراتژیهای نظام آموزش منابع انسانی در این سازمان طراحی شده است. در این تحقیق جهت شناسایی نقاط قوت و ضعف و فرصتها و تهدیدهای پیش رو با تعدادی از خبرگان و صاحبنظران فعال در ج چکیده کامل
با توجه به ضرورت و اهميت آموزش در جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران، تحقیق حاضر با هدف تدوین استراتژیهای نظام آموزش منابع انسانی در این سازمان طراحی شده است. در این تحقیق جهت شناسایی نقاط قوت و ضعف و فرصتها و تهدیدهای پیش رو با تعدادی از خبرگان و صاحبنظران فعال در جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران، مصاحبه به عمل آمده و با استفاده از مدلSWOT از تلاقی این عوامل با هم استراتژیهای مناسب در چهار دسته SO، ST،WO ،WT تبیین گردیده است. در مرحله بعد برای انتخاب بهترین استراتژی جهت توسعه نظام آموزش در جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران ماتریس برنامهریزی استراتژیک کمی (QSPM) به کار گرفته شده است. جهت تعیین وزن های عوامل SWOT پرسشنامه ای بر اساس مقیاس لیکرت به صورت 5 گزینه ای طراحی و توسط تعدادي از کارشناسان و خبرگان سازمان تکمیل شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد استراتژی های محافظه کارانه مناسب ترین استراتژی ها برای توسعه نظام آموزش می باشند. استراتژی "استقرار نظام برنامهريزي و مديريت آموزشي در جمعيت" با نمره جذابیت 6.02 به عنوان بهترین استراتژی پیشنهاد شده است.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر بررسی این پرسش اساسی است که با توجه به تغییرات گسترده در تکنولوژی، کدام جنبه از مفاهیم و فرایندهای دانش مدیریت آموزشی، در صنعت چاپ و نشرکاربرد بیشتری دارد و لازم است جهت استقرار یک سیستم آموزشی کارآمد در این صنعت در اولویت قرار گیرند؟ نوع مطالعه کیفی با ر چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر بررسی این پرسش اساسی است که با توجه به تغییرات گسترده در تکنولوژی، کدام جنبه از مفاهیم و فرایندهای دانش مدیریت آموزشی، در صنعت چاپ و نشرکاربرد بیشتری دارد و لازم است جهت استقرار یک سیستم آموزشی کارآمد در این صنعت در اولویت قرار گیرند؟ نوع مطالعه کیفی با رویکرد پدیدارشناسی بویژه تحلیل تجربه زیسته بود. مشارکت کنندگان اين پژوهش از طریق نمونهگیری هدفمند از نوع گلوله برفی تا مرز اشباع نظری، 8 تن از صاحب نظران عرصه آموزش های سازمانی و متخصصین و فعالین شناخته شده صنعت چاپ و نشر بودند. در این پژوهش جهت استحکام پایایی تحقیق از قابلیت وابستگی، باورپذیری و تأیید پذیری استفاده شد. دادههای حاصل از بازخوانی مصاحبهها در این پژوهش، با استفاده از روش هفت مرحلهای کلایزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. براساس نتایج حاصل از کدگذاری، 37 مؤلفه بازشناسی شدند که در 13 موضوع استنباطی قابل خوشه بندی بودند. در نهایت 6 سازه استاندارد سازی بستههای برنامههای درسی، متنوع سازی سیستمهای عرضه آموزش، بسط زیبایی شناسانه آموزش، بازاریابی و برندسازی، لجستیک جامع و مؤثر و نیز پایش مستمر مبتنی بر نرخ بازگشت سرمایه در آموزشهای صنعت چاپ و نشر ایران به عنوان بخشی از مفاهیم دانش مدیریت آموزشی تمیابی شدند. تحلیلهای ارائه شده در این پژوهش نشان میدهد کاربست مفاهیم اشاره شده، بهرهوری صنعت چاپ و نشر را در شرایط تغییرات گسترده درونی و بیرونی این صنعت ارتقاء خواهد داد.
پرونده مقاله
هدف کلی این پژوهش طراحی الگوی شایستگی مدیران روابط عمومی میباشد. جامعه آماري اين پژوهش، شامل کلیه مدیران و رؤسای شرکت ملی گاز ایران و شرکتهای وابسته به آن مي باشد. نمونهگیری در دو بخش کیفی (10 نفر از کارشناسان) و کمی (324 نفر) صورت پذیرفت. گردآوری اطلاعات از طریق رو چکیده کامل
هدف کلی این پژوهش طراحی الگوی شایستگی مدیران روابط عمومی میباشد. جامعه آماري اين پژوهش، شامل کلیه مدیران و رؤسای شرکت ملی گاز ایران و شرکتهای وابسته به آن مي باشد. نمونهگیری در دو بخش کیفی (10 نفر از کارشناسان) و کمی (324 نفر) صورت پذیرفت. گردآوری اطلاعات از طریق روش مصاحبه و پرسشنامه صورت پذیرفته است. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای تحليل عاملی اکتشافی، تحليل عاملي تائيدي، آزمون آناليز واريانس، ماتریس همبستگی، ماتریس واریانس-کوواریانس استفاده شد. نتایج بهدستآمده از پژوهش نشان از آن دارد که هفت شایستگی ویژگی شخصیتی، مهارت، توانایی، اعتبار عمومی، نگرش و بینش، دانش، اعتبار حرفهای مهمترین شايستگي مديران شاغل در روابط عمومي را تشکیل میدهند. با توجه به نتایج بهدستآمده، مدیران شرکت ملی گاز ایران باید شایستگیهای یادشده را مدنظر قرار داده تا بتوانند مدیرانی را انتخاب، انتصاب و پرورش دهند که بیشترین کارایی و اثربخشی را در حوزه روابط عمومی شرکت داشته باشند.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف طراحی و تبیین مدل ارتقای بالندگی حرفه ای مدیران ارشد صنعت مخابرات ایران انجام گرفت. بدین منظور از روش تحقیق آمیخته اکتشافی استفاده شد. بدین صورت که در بخش کیفی به منظور آگاهی از مؤلفه های اصلی تحقیق، مصاحبه هایی نیمه ساختار یافته با 17 نفر از مدیران ار چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف طراحی و تبیین مدل ارتقای بالندگی حرفه ای مدیران ارشد صنعت مخابرات ایران انجام گرفت. بدین منظور از روش تحقیق آمیخته اکتشافی استفاده شد. بدین صورت که در بخش کیفی به منظور آگاهی از مؤلفه های اصلی تحقیق، مصاحبه هایی نیمه ساختار یافته با 17 نفر از مدیران ارشد صنعت مخابرات و اعضای هیأت علمی دانشگاه که به طور بالقوه بیشتریت اطلاعات را در خصوص بالندگی حرفه ای مدیران داشتند صورت گرفت و با تجزیه وتحلیل اطلاعات از روش کدگذاری سیستماتیک، یافته های به دست آمده به صورت 5 مؤلفه اصلی شامل «بالندگی فردی، بالندگی سازمانی، بالندگی آموزشی، بالندگی پژوهشی و بالندگی حرفه ای» و 25 عامل فرعی مشخص گردید.
در بخش کمّی پژوهش و بر مبنای یافته های کیفی، پرسشنامه ای محقق ساخته، طراحی و بر روی نمونه ای متشکل از 172 نفر از مدیران ارشد که با استفاده از روش نمونه گیری غیر احتمالی انتخاب گردیده اند اجرا شد. روایی پرسشنامه توسط چهار نفر از خبرگان موضوع تأیید و پایایی آن توسط آلفای کرونباخ محاسبه شد که ضریب 876/. بیانگر انسجام سؤالات و عدم پراکندگی معنادار بین آنها است. داده ها به روش تحلیل عاملی تأییدی با استفاده از نرم افزار AMOS بررسی گردید که نتایج به دست آمده تأیید کننده ابعاد مدل استخراج شده بود. در پایان، وضع موجود بالندگی حرفه ای مدیران ارشد در هریک از ابعاد مدل مورد مطالعه قرار گرفت که با توجه به نتایج به دست آمده مشخص گردید که بین همه میانگین های محاسبه شده و میانگین فرضی تفاوت معنادار وجود دارد. محاسبه تفاوت میانگین ها نیز بیانگر این موضوع بود که بالندگی پژوهشی و بالندگی حرفه ای از مقدار تفاوت منفی برخوردار هستند و مدیران ارشد صنعت مخابرات ایران به طور معناداری از میزان بالندگی پایین -تر از سطح متوسط برخوردار هستند که باید در برنامه های آموزشی لحاظ گردد.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر شناسایی موانع و چالش های موفقیت مربیگری مدیران در صنعت پتروشیمی می باشد که بدین منظور از روش پژوهش ترکیبی استفاده شده است. در بخش کیفی با استفاده از روش تحلیل مضمون از طریق مرور ادبیات و نظریه ها باعث استخراج پرسشنامه ای با 40 گویه شد و جهت آزمون آن از رو چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر شناسایی موانع و چالش های موفقیت مربیگری مدیران در صنعت پتروشیمی می باشد که بدین منظور از روش پژوهش ترکیبی استفاده شده است. در بخش کیفی با استفاده از روش تحلیل مضمون از طریق مرور ادبیات و نظریه ها باعث استخراج پرسشنامه ای با 40 گویه شد و جهت آزمون آن از روش تحلیل عاملی مرتبه سوم با رویکرد حداقل مجذورات جزئی استفاده شد. جامعه آماری 167 نفر از مدیران، معاونین و روسای پتروشیمی بودند که 116 نفر از آنان با استفاده از فرمول کوکران به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SMARTPLS استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی مرتبه سوم نشان داد که ضعف مهارت ارتباطی و حل مسئله، ضعف مهارت ارائه بازخورد، سبک مدیریتی نامناسب، عدم تدوین اهداف واقع بینانه و پایبندی به آن، رفتارها و نگرش نامناسب مربی، تمایل متربی به سبک دستوری، عدم اعتماد به مربیان، فقدان انگیزه متربی، فرهنگ سازمانی نامناسب و فقدان آگاهی، ضعف ساختاری و عدم حمایت مدیران ارشد، سیستم های حمایتی نامناسب مدیریت منابع انسانی و حامی نبودن فرهنگ ملی می توانند به عنوان موانع موفقیت مربیگری مدیران در صنایع پتروشیمی در نظر گرفته شوند. علاوه براین نتایج نشان داد که موانع مرتبط با مربی (91/0)، موانع درون سازمانی (81/0)، موانع برون سازمانی (68/0) و موانع مرتبط با متربی (55/0) به ترتیب دارای بیشترین و کمترین تأثیر بر موفقیت مربیگری مدیران هستند. نتيجه نهايي اينكه مدل آزمون شده موانع موفقیت مربیگری مدیران، از روايي و پايايي مناسبي برخوردار است و مي تواند در صنعت پتروشیمی مورد استفاده قرار گيرد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل ساختاری توسعه فردی مدیران مخابرات ایران انجام شده است. توسعه فردی رویکردی مؤثر در توسعه نظاممند و توانمندسازی مدیران است.
مواد و روشها: روش پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی است که، روابط اجزای مدل بررسی می شود. جامعه پژوهش شامل مدیران مخابرا چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل ساختاری توسعه فردی مدیران مخابرات ایران انجام شده است. توسعه فردی رویکردی مؤثر در توسعه نظاممند و توانمندسازی مدیران است.
مواد و روشها: روش پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی است که، روابط اجزای مدل بررسی می شود. جامعه پژوهش شامل مدیران مخابرات به تعداد 220 نفر با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی و از جدول مورگان، 140 نفر انتخاب. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه محقق ساخته توسعه فردی مدیران با پایایی(96/0=α) استفاده که 16 مؤلفه و سه بعد توسعه شامل عوامل مؤثر بر توسعه فردی، فرایند و اقدامات توسعه فردی و شایستگیهای فردی مدیران مورد بررسی قرار گرفت.
نتیجهگیری: نتایج با کمک نرم افزار لیزرل و تحلیل مدلیابی معادلات ساختاری، نشان داد مدل ساختاری توسعه فردی مدیران مخابرات شامل سه بعد مؤثر بر توسعه فردی، فرایند و اقدامات توسعه فردی و شایستگیهای فردی مدیران مخابرات بوده که هر یک از این ابعاد دارای مؤلفههای مشخص بوده و مدل از برازش مناسبی برخوداراست. لذا توسعه فردی مدیران در یک ساختار نظاممند از عوامل مؤثر تا تحقق شایستگیهای فردی، مورد توجه قرار گرفت. همچنین، عوامل مؤثر فردی با ضریب مسیر (37/0=γ)، بر فرایند و اقدامات تأثیردارد. فرایند و اقدامات با ضریب مسیر (17/0=γ)، بر شایستگیهای فردی تأثیرگذاشته است. ارتباطات بین اجزای مدل حاکی از وجود فرایندی مشخص و به هم وابسته است به گونهای که عوامل مؤثر بر فرایند و اقدامات، فرایند و اقدامات بر شایستگیهای فردی تأثیر دارد. بررسی اعتبار مدل با معادلات ساختاری و روابط کمی بین ابعاد مدل مورد تأیید قرار گرفت.
پرونده مقاله
امروزه در سازمانهای پیشرو، توانمندسازی منابع انسانی به عنوان یک فرایند ضروری و پراهمیت، دنبال میشود. با توجه به تفاوت و تنوع تعاریف و تعابیر موجود در حوزه توانمندسازی منابع انسانی، برخورداری از مدلی معتبر و اجرایی، از جمله نیازهای اساسی سازمانهای هزاره سوم ب چکیده کامل
امروزه در سازمانهای پیشرو، توانمندسازی منابع انسانی به عنوان یک فرایند ضروری و پراهمیت، دنبال میشود. با توجه به تفاوت و تنوع تعاریف و تعابیر موجود در حوزه توانمندسازی منابع انسانی، برخورداری از مدلی معتبر و اجرایی، از جمله نیازهای اساسی سازمانهای هزاره سوم به شمار میرود که بر این اساس، هدف از تحقیق حاضر طراحی مدل توانمندسازی منابع انسانی در سازمان ملی استاندارد ایران، بوده است. بر این اساس، رویکرد مورد استفاده در تحقیق حاضر، رویکرد آمیخته است که جهت طراحی و تدوین مدل جامع از رویکرد کمی و کیفی (آمیخته) استفاده گردید. همچنین تحقیق حاضر از نظر روششناسی در دسته مطالعات اکتشافی، پيمایشي، علّي، كاربردي و بنیادی جای دارد. جامعه آماری تحقیق نیز شامل کارکنان سازمان ملی استاندارد ایران (400 نفر) و همچنین خبرگان و اساتید دانشگاهی حوزه توانمندسازی منابع انسانی و مدیران منابع انسانی سازمان ملی استاندارد بود که از این بین در ابتدا به روش مصاحبه در بین خبرگان و اساتید دانشگاهی حوزه توانمندسازی منابع انسانی و مدیران منابع انسانی سازمان ملی استاندارد، مقولههای مورد نظر به منظور طراحی مدل استخراج شده و بعد از آن پرسشنامه تحقیق تهیه و در بین کارکنان سازمان توزیع و با نرخ بازگشت75.5 درصد، تعداد 302 پرسشنامه بازگشت و مورد تحلیل قرار گرفته و نتایج نشان از معناداری روابط و اجزای مدل ارائه شده دارد.
پرونده مقاله
با عنايت به اهميت توسعه منابع انساني خصوصا توسعه مديران بعنوان كليد توسعه كشور، پژوهش حاضر با هدف ارائه الگويي براي توسعه مديران شركت ملي نفت ايران صورت گرفته است. در تحقيق از روش آميخته استفاده شده است. در بخش كيفي با بهره گيري از روش دلفي و نمونه گيري هدفمند با 15 نفر چکیده کامل
با عنايت به اهميت توسعه منابع انساني خصوصا توسعه مديران بعنوان كليد توسعه كشور، پژوهش حاضر با هدف ارائه الگويي براي توسعه مديران شركت ملي نفت ايران صورت گرفته است. در تحقيق از روش آميخته استفاده شده است. در بخش كيفي با بهره گيري از روش دلفي و نمونه گيري هدفمند با 15 نفر از مديران ارشد شركت ملي نفت ايران مصاحبه اي نيمه ساختار يافته در جهت ساخت پرسشنامه صورت گرفت كه تحليل مضمون و كدگذاري در نرم افزار مكس كيودا صورت گرفت. در بخش كمي پس از جمع آوري اطلاعات 156 پرسشنامه از قلمرو مكاني تمامي واحدهاي آموزش و توسعه در شركت ملي نفت ايران، براي تاييد و آزمون مدل مفهومي از تحليل عاملي تاييدي از نرم افزار SPSS و LISREL استفاده شده است. نتايج پژوهش نشان داد در بين ابعاد توسعه مديران تراز جهاني، بعد فردي بالاترين همبستگي را با متغير مكنون داشته و اختلاف معني داري را با سطح مطلوب شاهد نيستيم بعد از آن بعد گروهي اختلاف كمتري با سطح مطلوب دارد اما در ابعاد سازماني با تراز جهاني اختلاف معني داري را شاهد هستيم. با عنايت به اهميت توسعه منابع انساني خصوصا توسعه مديران بعنوان كليد توسعه كشور، پژوهش حاضر با هدف ارائه الگويي براي توسعه مديران شركت ملي نفت ايران صورت گرفته است. در تحقيق از روش آميخته استفاده شده است.در بخش كيفي با بهره گيري از روش دلفي و نمونه گيري هدفمند با 15 نفر از مديران ارشد شركت ملي نفت ايران مصاحبه اي نيمه ساختار يافته صورت گرفت
پرونده مقاله