پژوهش حاضر به شناسايي عوامل سازماني زمینه ساز انتقال يادگيري به محيط کار در شرکت ملي گاز ايران با استفاده از رویکرد کیفی و روش مطالعه موردی صورت گرفت. به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه نیمهساختار یافته استفاده شد. جامعه پژوهش شامل خبرگان دانشگاهي، مديران و معاونان منا چکیده کامل
پژوهش حاضر به شناسايي عوامل سازماني زمینه ساز انتقال يادگيري به محيط کار در شرکت ملي گاز ايران با استفاده از رویکرد کیفی و روش مطالعه موردی صورت گرفت. به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه نیمهساختار یافته استفاده شد. جامعه پژوهش شامل خبرگان دانشگاهي، مديران و معاونان منابع انساني و آموزشي شرکت ملي گاز ايران بوده که با توجه به سطح اشباع دادهها، 16 نفر از آنها به صورت هدفمند انتخاب شدند. براي تحليل دادهها از فن تحليل موضوعي (تم) استفاده شد و روايي يافتههاي پژوهش با استفاده از روشهاي بررسي توسط اعضاء و چندسويهنگري منابع دادهها تضمين گرديد. همچنين، به منظور سنجش پايايي کدگذاريهاي انجام شده، از روشهاي پايايي باز آزمون و توافق درون موضوعي استفاده شد. پس از مرور و سازماندهي متون مصاحبهها، محقق کدها يا مفاهيم اوليه را شناسايي و در ادامه کدهاي مشابه در طبقههايي خاص قرار گرفتند. سپس، براي هر يک از اين طبقات عناويني، که نمايانگر کل کدهاي آن طبقه باشند، انتخاب گرديد و در نتيجه، مقوله هاي اصلي سازماني اثرگذار بر انتقال يادگيري به محيط کار در شرکت ملي گاز ايران شناسايي شد که شامل؛ فرهنگ سازماني، جو سازماني، حمايت سازمانی، پیامد سازمانی، مديريت عملکرد، عدالت سازماني، خصیصه های مدير مستقیم، مشارکت در تصميمگيري، محيط يادگيرنده، فرصت کاربرد و تناسب شغل و شاغل مي باشد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر، با هدف ارزیابی وضعیت موجود دوره های آموزشی و ارائه الگوی کیفی ارتقاء اثربخشی دوره های آموزشی سازمان امور مالیاتی کشور به روش آمیخته انجام گرفته است. در بخش کمی جامعه آماری شامل کلیه کمک ممیزان، ممیزان و سرممیزان کشور است که به روش نمونه گیری خوشه ای در برخی چکیده کامل
پژوهش حاضر، با هدف ارزیابی وضعیت موجود دوره های آموزشی و ارائه الگوی کیفی ارتقاء اثربخشی دوره های آموزشی سازمان امور مالیاتی کشور به روش آمیخته انجام گرفته است. در بخش کمی جامعه آماری شامل کلیه کمک ممیزان، ممیزان و سرممیزان کشور است که به روش نمونه گیری خوشه ای در برخی از استان ها انتخاب شدند. همچنین دوره های آموزشی مالیاتی که طی دو سال اخیر برای کارشناسان اجرا شده است، مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. روایی پرسشنامه مورد تائید صاحبنظران آموزشی و پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 96/0 گزارش گردید. تحلیل دادهها بیانگر آن بود که وضعیت موجود نیازسنجی دورههای آموزشی، اهداف دورههای آموزشی، محتوای دورههای آموزشی، مدرسان دورههای آموزشی، سازماندهی دورههای آموزشی، ارزشیابی دورههای آموزشی و انگیزش از دید کارشناسان سازمان امور مالیاتی در حد متوسط بوده است. نتایج فوق و انجام مصاحبه با خبرگان مالیاتی، نتایج نشان داد که عمده ترین آسیب های نظام آموزش سازمان امور مالیاتی شامل؛ نیازسنجی (سیستماتیک و علمی نبودن، جامع نبودن، کاربردی نبودن و عدم همکاری پرسنل سازمان در نیازسنجی)، اهداف دوره ها (عدم اطلاعرسانی، کلی بودن و محتوای نامناسب)، آسیب های محتوا (گستردگی سرفصل ها، نبود تیم تدوین محتوا و نظری بودن محتوا)، مدرسان (عدم صلاحیت، پرداخت نامناسب، روش تدریس نامناسب و معیوب بودن سیستم انتخاب مدرسان)، محیط و شرایط برگزاری دوره ها (امکانات و تجهیزات ضعیف و زمان نامناسب برگزاری دورهها)، آسیبهای اجرای دوره ها (عدم تفکیک کارآموزان، عدم حمایت مدیران، زمان اجرای دوره ها و اجرایی نبودن برخی دوره ها)، ارزشیابی آموزشی (پیگیری نکردن اثربخشی آموزش، واقعی نبودن نمرات ارزیابی دوره ها و عدم همکاری سرپرستان در خصوص ارزیابی دوره ها)، انگیزه (نبود مکانیزم های برای تشویق و تنبیه افراد، انگیزه ناکافی کارآموزان و انگیزه ناکافی مدرس ها)، مشکلات فرهنگی (عدم باور سرپرستان به آموزش و نگاه نامناسب مدیران ارشد به آموزش) و نیروی انسانی (کمبود نیروی انسانی و استفاده نادرست از تخصص ها در آموزش) می باشد.
پرونده مقاله