پژوهش حاضر با هدف آسیبشناسی پدیده انتقال آموزش در آموزشهای ضمنخدمت سازمان آموزش و پرورش آغاز شد که بدین منظور ابتدا به شناسایی دورههای آموزشی ضمنخدمت دچار شکست انتقال آموزش پرداخته شد در مرحله دوم به بررسی علل و پیامدهای این امر، و در مرحله سوم به طراحی مدل توجیهی ا چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف آسیبشناسی پدیده انتقال آموزش در آموزشهای ضمنخدمت سازمان آموزش و پرورش آغاز شد که بدین منظور ابتدا به شناسایی دورههای آموزشی ضمنخدمت دچار شکست انتقال آموزش پرداخته شد در مرحله دوم به بررسی علل و پیامدهای این امر، و در مرحله سوم به طراحی مدل توجیهی این فرایند اقدام گردید. در مرحله پایانی نیز به منظور اعتباربخشی نظریه پایانی از معیارهای تناسب (بازنگری توسط شرکت کنندگان)، جامعیت (بازنگری توسط شرکتکنندگان)، قابلیت فهم (طراحی مدل و بازبینی توسط متخصصان و شرکتکنندگان)، شفافیت (توضیح روندکار) استفاده شد. رویکرد پژوهش حاضر از نوع کیفی و روش نظریه مبنایی بود که محیط پژوهش (جامعه) شامل تمامی معلمان با سابقه در زمینه حضور در دورههای آموزشی ضمنخدمت بود. اطلاعرسانها (نمونه) نیز شامل 23 نفر از معلمان استان خراسان رضوی بودکه براساس روش نمونهگیری هدفمند و قاعده اشباع نظری انتخاب شدند. ابزار پژوهش، مصاحبههای عمیق نیمهساختارمند و روش تجزیه و تحلیل دادهها، روش پیشنهادی استراس و کوربین بود. نتایج حاوی دو پدیده محوری "انتقال آموزش" و "یادگیری" بود که متأثر از عوامل زمینهای مؤثر یادگیری (یادگیرنده، آموزشدهنده، محتوا، امکانات و تجهیزات آموزشی، زمان و مکان آموزش، ارزشیابی و بازخورد) بودند. این دو پدیده شامل پیامدهای نیز بودند که به دو دسته پیامد برای معلمان (دید منفی و بیانگیزگی نسبت به سایر ضمن خدمتها، اتلاف وقت، کاهش سطح و کیفیت تدریس) و پیامد برای دانشآموزان (بینظمی و شلوغی در کلاس، بهرهمندی از روشهای کلیشهای و تکراری، عدم بهرهمندی از مطالب روز، دلمردگی و روزمرگی) تقسیم شدند.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف آسیبشناسی پدیده انتقال آموزش در آموزشهای ضمنخدمت سازمان آموزش و پرورش آغاز شد که بدین منظور ابتدا به شناسایی دورههای آموزشی ضمنخدمت دچار شکست انتقال آموزش پرداخته شد در مرحله دوم به بررسی علل و پیامدهای این امر، و در مرحله سوم به طراحی مدل توجیهی ا چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف آسیبشناسی پدیده انتقال آموزش در آموزشهای ضمنخدمت سازمان آموزش و پرورش آغاز شد که بدین منظور ابتدا به شناسایی دورههای آموزشی ضمنخدمت دچار شکست انتقال آموزش پرداخته شد در مرحله دوم به بررسی علل و پیامدهای این امر، و در مرحله سوم به طراحی مدل توجیهی این فرایند اقدام گردید. در مرحله پایانی نیز به منظور اعتباربخشی نظریه پایانی از معیارهای تناسب (بازنگری توسط شرکت کنندگان)، جامعیت (بازنگری توسط شرکتکنندگان)، قابلیت فهم (طراحی مدل و بازبینی توسط متخصصان و شرکتکنندگان)، شفافیت (توضیح روندکار) استفاده شد. رویکرد پژوهش حاضر از نوع کیفی و روش نظریه مبنایی بود که محیط پژوهش (جامعه) شامل تمامی معلمان با سابقه در زمینه حضور در دورههای آموزشی ضمنخدمت بود. اطلاعرسانها (نمونه) نیز شامل 23 نفر از معلمان استان خراسان رضوی بودکه براساس روش نمونهگیری هدفمند و قاعده اشباع نظری انتخاب شدند. ابزار پژوهش، مصاحبههای عمیق نیمهساختارمند و روش تجزیه و تحلیل دادهها، روش پیشنهادی استراس و کوربین بود. نتایج حاوی دو پدیده محوری "انتقال آموزش" و "یادگیری" بود که متأثر از عوامل زمینهای مؤثر یادگیری (یادگیرنده، آموزشدهنده، محتوا، امکانات و تجهیزات آموزشی، زمان و مکان آموزش، ارزشیابی و بازخورد) بودند. این دو پدیده شامل پیامدهای نیز بودند که به دو دسته پیامد برای معلمان (دید منفی و بیانگیزگی نسبت به سایر ضمن خدمتها، اتلاف وقت، کاهش سطح و کیفیت تدریس) و پیامد برای دانشآموزان (بینظمی و شلوغی در کلاس، بهرهمندی از روشهای کلیشهای و تکراری، عدم بهرهمندی از مطالب روز، دلمردگی و روزمرگی) تقسیم شدند
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف آسیبشناسی پدیده انتقال آموزش در آموزشهای ضمنخدمت سازمان آموزش و پرورش آغاز شد که بدین منظور ابتدا به شناسایی دورههای آموزشی ضمنخدمت دچار شکست انتقال آموزش پرداخته شد در مرحله دوم به بررسی علل و پیامدهای این امر، و در مرحله سوم به طراحی مدل توجیهی ا چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف آسیبشناسی پدیده انتقال آموزش در آموزشهای ضمنخدمت سازمان آموزش و پرورش آغاز شد که بدین منظور ابتدا به شناسایی دورههای آموزشی ضمنخدمت دچار شکست انتقال آموزش پرداخته شد در مرحله دوم به بررسی علل و پیامدهای این امر، و در مرحله سوم به طراحی مدل توجیهی این فرایند اقدام گردید. در مرحله پایانی نیز به منظور اعتباربخشی نظریه پایانی از معیارهای تناسب (بازنگری توسط شرکت کنندگان)، جامعیت (بازنگری توسط شرکتکنندگان)، قابلیت فهم (طراحی مدل و بازبینی توسط متخصصان و شرکتکنندگان)، شفافیت (توضیح روندکار) استفاده شد. رویکرد پژوهش حاضر از نوع کیفی و روش نظریه مبنایی بود که محیط پژوهش (جامعه) شامل تمامی معلمان با سابقه در زمینه حضور در دورههای آموزشی ضمنخدمت بود. اطلاعرسانها (نمونه) نیز شامل 23 نفر از معلمان استان خراسان رضوی بودکه براساس روش نمونهگیری هدفمند و قاعده اشباع نظری انتخاب شدند. ابزار پژوهش، مصاحبههای عمیق نیمهساختارمند و روش تجزیه و تحلیل دادهها، روش پیشنهادی استراس و کوربین بود. نتایج حاوی دو پدیده محوری "انتقال آموزش" و "یادگیری" بود که متأثر از عوامل زمینهای مؤثر یادگیری (یادگیرنده، آموزشدهنده، محتوا، امکانات و تجهیزات آموزشی، زمان و مکان آموزش، ارزشیابی و بازخورد) بودند. این دو پدیده شامل پیامدهای نیز بودند که به دو دسته پیامد برای معلمان (دید منفی و بیانگیزگی نسبت به سایر ضمن خدمتها، اتلاف وقت، کاهش سطح و کیفیت تدریس) و پیامد برای دانشآموزان (بینظمی و شلوغی در کلاس، بهرهمندی از روشهای کلیشهای و تکراری، عدم بهرهمندی از مطالب روز، دلمردگی و روزمرگی) تقسیم شدند.
پرونده مقاله
در قرن بیست و یکم به موازات توسعه کمی نظامهای آموزشی مسأله کیفیت آموزش مطرح شده است. بهبود مستمر کیفیت آموزش ضمن خدمت کارکنان از ضروریات ارتقای قابلیت رقابت در مؤسسات آموزشی محسوب میشود. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی کیفیت آموزشهای ضمن خدمت بر مبنای رویکرد کیفیت خدمات با چکیده کامل
در قرن بیست و یکم به موازات توسعه کمی نظامهای آموزشی مسأله کیفیت آموزش مطرح شده است. بهبود مستمر کیفیت آموزش ضمن خدمت کارکنان از ضروریات ارتقای قابلیت رقابت در مؤسسات آموزشی محسوب میشود. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی کیفیت آموزشهای ضمن خدمت بر مبنای رویکرد کیفیت خدمات با روش توصیفی- همبستگی انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش، 140 نفر از شرکتکنندگان دورههای آموزشی در دانشگاه علوم وفنون هوایی شهید ستاری بودند که بین 92 نفر از آنان که به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند، پرسشنامه توزیع گردید. دادههای به دست آمده با آزمونهای آماری تی تک نمونهای، همبستگی پیرسون و فریدمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد کیفیت مؤلفههای گوناکون آموزش ضمن خدمت از دیدگاه فراگیران در حد مطلوبی قرار دارد و بین کیفیت کلی دورههای آموزشی و مؤلفههای آن و رضایت شرکتکنندگان از آموزشها همبستگی مثبت و معنیداری وجود دارد. از میان عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش ضمن خدمت، کادر اداری از نظر پاسخدهندگان مهمترین عامل بوده است.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیرپذیری نیازهای روانشناختی محیط کار از آموزش ضمن خدمت؛ آزمون نقش میانجی جامعهپذیری کارکنان انجام شده است. روش تحقیق، توصيفي و طرح پژوهشي همبستگي از نوع مدلیابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان دانشگاه ارومیه میباشد که با ا چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیرپذیری نیازهای روانشناختی محیط کار از آموزش ضمن خدمت؛ آزمون نقش میانجی جامعهپذیری کارکنان انجام شده است. روش تحقیق، توصيفي و طرح پژوهشي همبستگي از نوع مدلیابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان دانشگاه ارومیه میباشد که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای متناسب با حجم هر طبقه 260 نفر به عنوان نمونه آماری جهت مطالعه انتخاب شدند. برای گردآوری دادههای پژوهش از سه پرسشنامه آموزش ضمن خدمت، جامعهپذیری سازمانی و نیازهای روانشناختی محیط کار استفاده شد. نتایج الگویابی معادلات ساختاری نشان داد که رابطه بین آموزش ضمن خدمت با نیازهای روانشناختی محیط کار و جامعهپذیری سازمانی مثبت و معنیدار است. رابطه بین جامعهپذیری سازمانی و نیازهای روانشناختی محیط کار مثبت و معنیدار است. همچنین رابطه آموزش ضمن خدمت و نیازهای روانشناختی محیط کار با نقش میانجی جامعهپذیری سازمانی مثبت و معنیدار میباشد.
پرونده مقاله
تحقيق حاضر با هدف «بررسی میزان رضایت ذینفعان از فرایند آموزش ضمنخدمت در سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران» به روش توصيفي- تحليلي صورت گرفته است. جامعه آماری شامل ذینفعان فرایند آموزش ضمنخدمت سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران میباشد که در 9 ماهه اول سال 93 در دورهه چکیده کامل
تحقيق حاضر با هدف «بررسی میزان رضایت ذینفعان از فرایند آموزش ضمنخدمت در سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران» به روش توصيفي- تحليلي صورت گرفته است. جامعه آماری شامل ذینفعان فرایند آموزش ضمنخدمت سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران میباشد که در 9 ماهه اول سال 93 در دورههای آموزشی کوتاهمدت سازمان شرکت کرده و شامل کارکنان سازمان، مدیران و معاونان سازمان و مدیران شرکتهای تابعه میباشد که در مجموع 1249 نفرند که با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای نسبتی و تصادفی ساده 143 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محققساخته استفاده شد و پس از تأیید خبرگان و اساتید دانشگاهی به صورت مقدماتی اجرا و پایایی آن با محاسبه آلفای کرونباخ برآورد شد (89/.=α ). برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS و از روشهای آماری توصیفی (فراوانی، میانگین، نمودار و ...) و آمار استنباطی (آزمون تی تکنمونهای، تی گروههای مستقل و تحلیل واریانس یکطرفه) استفاده شد. همچنین برای رتبهبندی نظرات شرکتکنندگان در دورههای آموزشی در خصوص سنجش میزان رضایت از فرایند آموزش از آزمون فریدمن استفاده گردید. یافتهها نشان داد که رضایت ذینفعان از تمامی مراحل فرایند آموزش ضمنخدمت (نیازسنجی، طراحی، اجرا، ارزشیابی و بازخورد) در حد متوسط میباشد و بیشترین میزان رضایت به ترتیب از مرحله بازخورد از دورههای آموزشی، اجرای دورههای آموزشی، ارزشیابی از دورههای آموزشی، طراحی دورههای آموزشی و نیازسنجی دورههای آموزشی است. همچنین در این پژوهش مشخص شد که بین میزان رضایت ذینفعان از فرایند آموزش بر حسب متغیرهای جمعیتشناختی (جنسیت، سمت سازمانی، میزان تحصیلات و سابقه خدمت) تفاوت معنیداری وجود ندارد
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف" ارزیابی رضایتمندی کارکنان از دورههای آموزش ضمنخدمت کارکنان گروه شرکتهای توربو کمپرسور نفت بر اساس مدل ارزشیابی سیپ" صورت گرفته است. پژوهش از نظر هدف از نوع پژوهشهای کاربردی میباشد و از لحاظ گردآوری دادهها در زمره پژوهشهای پیمایشی است. جهت ارز چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف" ارزیابی رضایتمندی کارکنان از دورههای آموزش ضمنخدمت کارکنان گروه شرکتهای توربو کمپرسور نفت بر اساس مدل ارزشیابی سیپ" صورت گرفته است. پژوهش از نظر هدف از نوع پژوهشهای کاربردی میباشد و از لحاظ گردآوری دادهها در زمره پژوهشهای پیمایشی است. جهت ارزیابی رضایتمندی کارکنان از دورههای آموزش ضمنخدمت، مؤلفههای مدل ارزشیابی سیپ با استفاده از پرسشنامه محققساخته اندازهگيری شده است. جامعه آماری اين پژوهش شامل کلیه کارکنان گروه شرکتهای توربو کمپرسور نفت میباشد که طی سال 1393 در دورههای آموزش ضمنخدمت شرکت کردهاند که تعداد کل آنها 1770 نفر و نمونه با استفاده از روش نمونهگيری مورگان 317 نفر میباشد. جهت تجزيه و تحليل دادهها از شاخصهای آمار توصيفی شامل فراوانی، درصد، ميانگين و انحراف استاندارد و آمار استنباطی شامل آزمونهای کای اسکوئر، یومان ویتنی و کروسکال والیس استفاده شده است. نتايج پژوهش حاکی از آناست که با بررسی کیفیت دورههای آموزش ضمنخدمت در ابعاد چهارگانه مدل ارزشیابی سیپ، کیفیت دورههای آموزش ضمنخدمت در ابعاد زمینه، درونداد، فرآیند و برونداد توانسته موجبات رضایت خاطر شرکت کنندگان را فراهم آورد.
پرونده مقاله
هدف از این پژوهش، بررسی دوره های آموزش ضمن خدمت کارکنان شرکت ملی گاز استان کرمان بر اساس مدل -سوات بود. این پژوهش از بعد هدف، پژوهشی کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها جزء پژوهش های توصیفی- پیمایشی محسوب می شود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه کارکنان شرکتکننده در دور چکیده کامل
هدف از این پژوهش، بررسی دوره های آموزش ضمن خدمت کارکنان شرکت ملی گاز استان کرمان بر اساس مدل -سوات بود. این پژوهش از بعد هدف، پژوهشی کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها جزء پژوهش های توصیفی- پیمایشی محسوب می شود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه کارکنان شرکتکننده در دورههاي آموزش ضمن-خدمت شرکت ملي گاز استان کرمان بود (122 نفر) که از اين ميان 100 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمعآوری داده در این پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی ابزار با استفاده از روش نظر متخصصان برابر 88 .0 تعیین شد و پایایی ابزار بر اساس فرمول آلفای کرونباخ 86 صدم برآورد گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرمافزار آماری SPSS23 و تحلیل SWOT استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد بالاترین اولویت در میان نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدهای دوره مورد بررسی به ترتیب عبارتند از: «بازدهی بالای دورههای آموزشی برگزار شده در خارج از محل کار کارمندان، با ضریب اولیه (419)»، «یکسان نبودن سطح دانش شرکت کنندگان در هنگام شروع یک دوره آموزشی با ضریب اولیه (387)»، «تأثیر دوره های آموزشی خارج از استان بر افزایش سطح دانش کارمندان و شادابی و تغییر روحیه آنها با ضریب اولیه (430)» و «عدم توجه به نتایج ارزیابیها و ندادن بازخورد و پاداش های تشویقی متناسب با نیازهای کارمندان برای حضور آنها در دوره های آموزشی خارج از شرکت با ضریب اولیه (329)». بر این اساس ، بهترین راهبرد برای این شرکت، راهبرد تهاجمی است یعنی مسئولین مربوطه می توانند با عملی کردن راهبردهای تهاجمی ارائه شده در این تحقیق، تا حد زیادی با استفاده حداکثری از نقاط قوت دوره های آموزش ضمن خدمت شرکت گاز، فرصت های فراروی آن را به حداکثر برسانند و در نهایت بر اساس نتایج به دست آمده، مهمترین راهکارهای بهبود دوره های آموزش ضمن خدمت کارکنان شرکت ملی گاز ارائه شده است.
پرونده مقاله
هدف تحقيق حاضر بررسي اثربخشي برنامه هاي آموزشی عمومي و تخصصي برگزار شده در دانشگاه فردوسی مشهد است. در این تحقیق برنامه هاي آموزشی عمومي و تخصصي برگزار شده در هشت ماه اول سال 1390 مورد بررسی قرار گرفت. روش تحقيق، پژوهش ارزشیابی است که از رویکرد ارزشیابی هدف مدار و از مد چکیده کامل
هدف تحقيق حاضر بررسي اثربخشي برنامه هاي آموزشی عمومي و تخصصي برگزار شده در دانشگاه فردوسی مشهد است. در این تحقیق برنامه هاي آموزشی عمومي و تخصصي برگزار شده در هشت ماه اول سال 1390 مورد بررسی قرار گرفت. روش تحقيق، پژوهش ارزشیابی است که از رویکرد ارزشیابی هدف مدار و از مدل کرک پاتریک جهت انجام این مهم استفاده شده است. جامعه آماري اين پژوهش شامل کلیه کارکنان دانشگاه فردوسی مشهد که تعداد آن ها 421 نفر میباشند. براي ارزشيابي سطح واكنش فراگیران از پرسشنامه كرمی (1386)، براي ارزشيابي ميزان يادگيري از پيش آزمون و پس آزمون و براي ارزشيابي ميزان تغيير رفتار فراگیران از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گرديد. نتايج به دست آمده نشان داد که فراگیران واكنش مطلوبی به دوره هاي عمومي و تخصصي از خود نشان داده اند. سطح يادگيري در دوره هاي تخصصي و عمومي اثربخش بود و فراگیران دانش لازم را کسب کردند. از نظر تغییرات ایجاد شده در رفتار فراگیران نتایج نشان داد که دوره های تخصصی در سطح اثربخشی معناداری قرار نداشتند. در خصوص ميزان تفاوت در تغییر رفتار فراگيران براساس نظر سه گروه (خود فراگيران، مافوق و همكارانشان) نتایج نشان داد كه به جز در یک مورد بین این سه گروه تفاوت معناداری وجود نداشت.
پرونده مقاله
دو جنبۀ نسبتا مرتبط به یکدیگر که تا به امروز در دورههای آموزش ضمن خدمت کارکنان مغفول مانده توسعۀ مهارتهای نوآوری و کارآفرینی میباشد.در این پژوهش در ابتدا با مطالعات کتابخانهای به چارچوبی کلی شامل مؤلفههای مؤثر برگسترش مهارتهای نوآوری و کارآفرینی در نظامهای آموزشی چکیده کامل
دو جنبۀ نسبتا مرتبط به یکدیگر که تا به امروز در دورههای آموزش ضمن خدمت کارکنان مغفول مانده توسعۀ مهارتهای نوآوری و کارآفرینی میباشد.در این پژوهش در ابتدا با مطالعات کتابخانهای به چارچوبی کلی شامل مؤلفههای مؤثر برگسترش مهارتهای نوآوری و کارآفرینی در نظامهای آموزشی ضمن خدمت دست یافتهشد و سپس از طریق انجام مصاحبۀ نیمهساختاریافته با 16 تن از مدیران و کارشناسان ارشد که از طریق روش نمونهگیری هدفمند (قضاوتی) در جامعۀ هدف پژوهش که سازمان ثبت احوال کشور میباشد، انتخاب شدهبودند به چارچوبی مشخص که مؤلفههای شناسایی شده را در قالب ابعاد نوآوری و کارآفرینی دستهبندی کند رسیده شد. تحلیل دادههای حاصل از مصاحبهها از طریق روش تحلیل تم که در زمره روشهای کیفی میباشد انجام شد. پس از شناسایی مؤلفهها، از طریق توزیع پرسشنامه و جمعآوری نظر خبرگان 5 مؤلفۀ اصلی کمیت و کیفیت دورههای برگزار شده، قابلیت مدرسان دورهها، محتوای دورههای آموزشی، نحوۀ ارزیابی و برنامهریزی دورههای آموزشی ضمن خدمت به ترتیب اولویت مشخص شدند.
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر واکاوی ادراکات معلمان پیرامون آموزش ضمن خدمت مجازی میباشد. این مطالعه به روش پدیدارشناسی توصیفی صورت گرفت. بدین منظور مصاحبههای نیمهساختار یافتهی عمیق از نمونههای هدفمند ملاکمدار تا حد اشباع اطلاعات با 18 معلم از مقاطع ابتدایی، دوره متوسطه اول و چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر واکاوی ادراکات معلمان پیرامون آموزش ضمن خدمت مجازی میباشد. این مطالعه به روش پدیدارشناسی توصیفی صورت گرفت. بدین منظور مصاحبههای نیمهساختار یافتهی عمیق از نمونههای هدفمند ملاکمدار تا حد اشباع اطلاعات با 18 معلم از مقاطع ابتدایی، دوره متوسطه اول و دوم داشتند صورت گرفت. طی مصاحبهها، معلمان تجربیات خویش را از آموزش ضمن خدمت مجازی بیان نمودند که با روش هفت مرحلهای کلایزی مورد تحلیل قرار گرفت که 9 مضمون اصلی به دست آمده عبارت بودند از: قابلیت دسترسی فارغ از زمان و مکان، بهینه بودن، تناسب با روشهای آموزشی و فناوریهای نوین، حمایتهای سازمانی، مشکلات محتوایی، مشکلات اجرایی، مشکلات ارزشیابی، مشکلات منابع انسانی؛ نداشتن زیرساختهای لازم. این مضمونها از تجمیع و تلخیص مضمونهایی چون: (افزایش ساعات آموزش، سهولت، انعطافپذیری در آموزش، مدیریت زمان و مکان آموزش، و پاسخگویی کارکنان به ارباب رجوعان، کاهش هزینههای اجرایی دوره برای سازمان، کاهش هزینههای رفت و آمد برای معلمان، آموزش مهارتهای فنی و رایانهای، یادگیرنده محور شدن آموزش، امکان ترکیب با سایر فضاهای مجازی، به روز بودن روشهای آموزشی و آزمون، افزایش امتیاز در ارزشیابی سازمانی، امکان ارتقای سازمانی، کاربردی نبودن و تاکید بر مطالب کلیشهای، سلیقهای بودن محتوا، مبتنی نبودن بر نیازسنجی، نداشتن نظارت صحیح، گواهیگرایی به جای تاکید بر یادگیری، بی اعتباری نتایج، ایجاد فرصت برای سودجویان، عدم تعامل در حین آموزش، نداشتن انگیزه علمی، فشار و مشکلات کاری معلمان، نداشتن سواد رسانهای). یافتههای پژوهش نشان میدهد، بهرهگيری از نظام آموزش مجازی در دوره های آموزش ضمن خدمت، می تواند برخی از مشکلات و ناکارآمدیهای آموزش ضمن خدمت حضوری معلمان از جمله همگام نبودن آموزش با تغييرات كتب درسی، محدودیتهای زمان، مكان و منابع آموزشی را برطرف و راه را برای پيدايش شيوههای نوين آموزش معلمان مانند شیوههای الکترونیکی و مجازی هموار نمايد.
پرونده مقاله
در آموزش مجازی ضمن خدمت معلمان پشتیبانی آموزشی یا داربست سازی یک جزء اساسی آموزش مؤثر محسوب میشود که میتواند به صورت داربست سازی رایانهای ارائه شود. شخصی سازی داربست سازی رایانهای با داربست سازی پویای رایانهای محقق میشود. هدف این پژوهش طراحی و اعتباریابی الگوی دار چکیده کامل
در آموزش مجازی ضمن خدمت معلمان پشتیبانی آموزشی یا داربست سازی یک جزء اساسی آموزش مؤثر محسوب میشود که میتواند به صورت داربست سازی رایانهای ارائه شود. شخصی سازی داربست سازی رایانهای با داربست سازی پویای رایانهای محقق میشود. هدف این پژوهش طراحی و اعتباریابی الگوی داربست سازی پویای رایانهای در آموزش ضمن خدمت مجازی معلمان میباشد. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش، روش آمیخته با طرح متوالی اکتشافی بود. در تحقیق کیفی، روش سنتزپژوهی مورد استفاده قرار گرفت. در سنتزپژوهی، میدان پژوهش شامل اسناد و مدارک علمی معتبر پیرامون موضوع پژوهش بود که در ده پایگاه داده EBSCO، Google Scholar، Taylor & Francis، Emerald Insight، Scopus، Springer، ProQuest، ScienceDirect، Wiley، و SAGE در بازه زمانی 2015 تا 2020 مورد جستجو قرار گرفت. جستجوهای اینترنتی با کلمات کلیدی مرتبط انجام شد که 396 سند و مدرک علمی بدست آمد. در نهايت تعداد 133 نمونه که بیشترین هماهنگی و تناسب را با هدف این پژوهش داشتند به صورت هدفمند و طبق اشباع نظری داده ها انتخاب شدند. مطالعات انتخابی مورد تحلیل محتوای کیفی به شیوه استقرایی قرار گرفتند. سپس با كدگذاری باز و طبقه بندی آنها، مؤلفههای الگو استخراج شدند و الگوی مفهومی طراحی گردید. تحقیق کمی برای اعتباربخشی الگو به کار رفت و از روش تحقیق توصیفی - تحلیلی استفاده شد. اساتید، دانشجویان و فارغ التحصیلان مقطع دکتری رشته تکنولوژی آموزشی، علوم رایانه، و سنجش و اندازه گیری، معلمانی که دورههای آموزش ضمن خدمت مجازی را گذرانده بودند و مدرسان و کارشناسان آموزش ضمن خدمت مجازی معلمان، جامعه آماری پژوهش با رویکرد کمی را تشکیل میدادند. به صورت هدفمند، 25 نفر به عنوان نمونه مورد نظر از میان آنان انتخاب شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی پرسشنامه توسط 3 نفر از متخصصان مورد تأیید قرار گرفت. هم چنین پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ 91/0 بدست آمد. برای تحلیل داده های کمی از شاخصهای آمار توصیفی (فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد) و در بخش آمار استنباطی از آزمون تی تک نمونهای استفاده شد. یافته های اعتباریابی درونی از نظر متخصصان نشان داد که الگوی مفهومی از اعتبار درونی بالایی برخوردار می باشد. الگوی داربست سازی پویای رایانهای در آموزش ضمن خدمت مجازی معلمان میتواند برای طراحی پشتیبانی آموزشی به صورت پویا و مبتنی بر رایانه به کار رود و منجر به یادگیری و عملکرد مستقل در آینده شود.
پرونده مقاله